فعل گاز گرفتن در پارسی میانه کازیتن یا گازیدن بوده و واژه گاز بن مضارع ان است
واژه گاز به معنای یک حالت ماده کاملا با زبان پارسی سازگاری دارد و نیازی به ساختن جایگزین های طولانی و بد اهنگ برای ان نیست
واژه گاز در معنای نیش و اسم فعل گزیدن، در واقع، اسم مصدر این فعل است. این اسم با افزودن میانوند آ به گزیدن و برداشتن علامت مصدر؛ یعنی یدن ساخته شده است.
fume
گاز gaaz
در گویش شهربابکی به تکه کوچک چوب یا فلزی که به دسته چوبی کلنگ وپتک وچکش در محل خروج دسته از کله فلزی به منظور استحکام گیرایی وسفت تر شدن آن می زنندگاز یا غاز می گویند
پارسیِ سَرِه برای واژهٔ گاز:
"بادسان"
بادگون
بادَگ
کی شود بینم زبان در گاز اندیشیدنش
گاز خود پیداست اینکه از گزیدن امده
گاز ( Gas ) :[ اصطلاح ارز دیجیتال] معیاری در شبکه اتریوم برای تعیین توان پردازشی لازم برای تکمیل یک تراکنش است. این معیار به هزینه ای که برای تراکنش به ماینرها پیشنهاد می شود مربوط است. عملیات جزئی ۳ تا ۱۰ گاز هزینه دارد اما یک تراکنش کامل ۲۱ هزار گاز هزینه خواهد داشت.
: گاز ابزاری بوده است همانند" دو کارد" برای بریدن زر و سیم. به گمان ، " گاز" ریختی است از "گز" بُن اکنون از گزیدن .
( ( برو خوب رویان گشادند راز
مگر که اژدها را سرآید به گاز ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 314. )
به گاز بردن چیزی: بریدن آن با قیچی و مقراض ، مانند بریدن سر شمع .
لب گل را به گاز برده سمن
ارغوان را زبان بریده چمن
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 505 )
گاز
دَفت : یا تَفت وَشم یا بُخاری که در اثر گرما پدید می آید
واژه های برگرفته از باد : واد ، وادینه ، واس ، واش ، واشم ، وَشم ، بَشم ، بادینه
گاز
بادینه ، واد ، واس ، وَشم ، بَشم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)