gnaw (فعل)ساییدن، تحلیل رفتن، گاز گرفتن، کندن، خاییدن، خوردن، مانند موش جویدنsnap (فعل)سرزنش کردن، گاز گرفتن، قاپیدن، گسیختن، چفت کردن، چسبیدن به، قاپ زدن، سخن نیشدار گفتنnip (فعل)کش رفتن، گاز گرفتن، جوانه زدن، صدمه زدن، جیم شدن، به باد انتقاد گرفتن، در اثر سرما بی حس شدنbite (فعل)نیش زدن، گاز گرفتن، گزیدن، سوزاندن