گاری

/gAri/

    cart
    waggon
    caravan
    dray
    gharri
    gharry
    kart
    wagon
    wain

فارسی به انگلیسی

گاری چی
cart- driver, carter, teamster, wagoner, carter, cart - driver

گاری دسته نوازندگان در رژه و کارناوال ها
bandwagon

گاری دستی
dray, handcart

گاری دوچرخه
truck

گاری ساز
wainwright, wheelwright

گاری سرپوشیده
covered wagon, prairie schooner

گاری گاوکش
oxcart

گاری کوچک
dogcart

گاری کودکش در روستاها
tumbril

مترادف ها

cart (اسم)
چرخ، دوچرخه، گاری، ارابه

wain (اسم)
دب اکبر، واگن، گاری، ارابه سنگین و بزرگ

tumbril (اسم)
گاری، گیوتین، الت شکنجه، قایق ته صاف، ادم مست و تلو تلو خور

gharry (اسم)
گاری، درشکه

tumbrel (اسم)
گاری، گیوتین، الت شکنجه، قایق ته صاف، ادم مست و تلو تلو خور

پیشنهاد کاربران

گاری در گویش ما پاسارگاد ها
آخر، دنبال، نفرآخر، نوبت آخر
گاری در گویش ما پاسارگاد ها به معنی آخر، دنبال، نفرآخر، نوبت آخر
گاری وسیله ای نقلیه است که معمولاً با دو یا چهار چرخ و با استفاده از نیروی انسانی یا حیوانی کشیده می شود. گاری ها برای حمل بار، افراد و یا هر دو مورد استفاده می شوند.
انواع گاری:
گاری دستی: این نوع گاری با نیروی انسانی کشیده می شود و برای حمل بارهای سبک در مسافت های کوتاه مناسب است.
...
[مشاهده متن کامل]

گاری حیوانی: این نوع گاری با استفاده از حیواناتی مانند اسب، قاطر یا گاو کشیده می شود و برای حمل بارهای سنگین در مسافت های طولانی مناسب است.
گاری موتوری: این نوع گاری با استفاده از موتور الکتریکی یا بنزینی حرکت می کند و برای حمل بارهای سنگین در مسافت های طولانی مناسب است.

گاریگاریگاریگاریگاریگاری
گاری؛ کلمه گاری که به وسیله ای دارای چرخ قرقره یا وسیله دارای چرخ گردون گفته می شود در واقع به لحاظ مفهوم خود کلمه یعنی گرایش به گردیدن.
کلماتی که در پهنه واژگان مرتبط با این کلمه می باشند مانند؛ گاری قرقره گردیدن گِرَویدن گرایش گردش گرما گرایش گرانش گرا گرادیان خواستگاری رستگاری ماندگاری آموزگار نگار نگریستن گریستن گرته
...
[مشاهده متن کامل]

یک نوع گاری که در مزرعه برای حمل سرگین ( فضولات حیوانات یا تپاله ) استفاده می شده است. این گاری پشتش باز است و وقتی به سمت عقب متمایل می شود، بار آن تخلیه می گردد. در دوران انقلاب فرانسه، از این نوع گاری برای بردن زندانیان محکوم به مرگ به سمت گیوتین استفاده می شد.
...
[مشاهده متن کامل]

SINGERS: Climb up, climb up, / and ride along with me. . . / The tumbrel driver said. . . / But she never said a word. . . / Never turned her head. . . ( Marat/Sade - a play by Peter Weiss )

واژه گاری
معادل ابجد 231
تعداد حروف 4
تلفظ [gāri]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [هندی]
مختصات ( ص . )
آواشناسی gAri
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع واژگان عامیانه
فرهنگ فارسی معین
گاری
از ریشه *ḱers - مردمان فلات ایران شهر بوده است .
کاف در گذر زمان آوای گاف گرفته است
و واژه کرس به *karros کاری و گاری دگرگون شده است.
ایران باستان گاری
هندی هم گاری
این واژه از ایران به هند رفته و پس از گرفتن هند توسط انگلیسی ها به زمان انگلیسی gharry راه یافته است
...
[مشاهده متن کامل]

https://en. m. wiktionary. org/wiki/carrus#Latin
@iranarya
ایران سرزمین نیک زادگان

چارگَرد خوب است به معنی چهار چرخ گردون
این واژه هندی است و می شود به جای آن چار گرد به معنای چهار چرخ گردون هم بکار برد برای کالسکه بچه همی می شود چار گرد گفت
گاری؛ روزی ، نیم روزی

بپرس