گارد

/gArd/

    guard
    guardsman

فارسی به انگلیسی

گارد احترام
guard of honor

گارد توفان
storm trooper

گارد ساحلی
coast guard

گارد سواره نظام سلطنتی
life guards

گارد گرفتن
guard

مترادف ها

guard (اسم)
پناه، نگهدار، حائل، پاسبان، محافظ، مستحفظ، احتیاط، نگهبان، گارد، پاسدار، پاس، نرده روی عرشه کشتی، نرده حفاظتی، نگهداری و دفاع کردن از

lifeguard (اسم)
نگهبان، گارد، مامور نجات غریق

پیشنهاد کاربران

نگهبانی ، حفاظت
اگر گارد را نگهبان یا محافظ بدانیم آنگاه گاردن که اسم خاص و مکان می باشد میشود جایی که نگهبان دارد
اگر گاردن را اسم مکان و خاص بدانیم یعنی باغ آنگاه گارد به کسانی گفته شده که بر آن نگهبانی دارند اما چرا باید نگهبان و محافظ به باغ پِیدار ( مربوط ) باشد؟ با من همراه باشد
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان های ایرانی واژه های زیر را داریم
پیرامون / پیراهن / پرگار / پرچین و . . . .
اما واژه پیرا چیست که گاها پر نوشته میشده و با وجو شباهت به واژه پریدن با آن اختلاف چمداری ( معناداری ) دارد.
پیر یا پر در پیرامون از پیر یا پیرا هامان / هامون ساخته شده و هامون یا همان دشت می باشد پس پیرامون یا بهتر بنویسیم پیرهامون یعنی اطراف
در پیراهن یعنی آنچه اطراف ما را هَنیده
پرگار به احتمال زیاد پرگارد با پیراگارد / پیرگارد بوده یعنی از از اطراف گارد بودن و گارد یا نگهبان یا محافظت بودن است و بیشک از گرد آمده پس پرگار میشود حصار گرد زدن از همینرو در زبان لاتین به گارد ک از گرد آمده بوده نگهبان گفتند و به باغ گاردن . چون این باغ ها حصاری بر دورادور یا گرداگرد خود داشتند و به گاردن نامیده شدند بانبراین برای محافظت در زبان ایرانی میتوان از گارد نیز استفاده کرد.
پردیس = بهشت => چون بهشت از به هشت ( جایگاه / استقرار / وارد آمده ) گرفته شده پس پر دیس همان اپر دیس یا ابر دیس بوده یعنی ابر دیزاین نمونه والا و رویایی و دیس یا دیز همان طرح و شکل می باشد که در زبان ایرانی تنها چند مورد یافت می باشد اما در زبان لاتین همچنان کاربرد دارد . نمونه های ایرانی تندیس = طرح تن / نمونه طراحی شده از تن سردیس = طرح / شکل سر

در برخی گزاره ها می توانیم "سنگر گرفتن" را به جای گارد گرفتن یا موضع گرفتن به کار بریم:
او جلوی این سخن من گارد گرفت یا موضع گرفت.
او جلوی این سخن من سنگر گرفت.
واژه گارد
معادل ابجد 225
تعداد حروف 4
تلفظ [gārd]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: garde]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی gArd
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
یگان
خشتر به اوستایی میشه guardian
حفاظ، حرکت حفاظی
پاسجان
در پارسی " پاتار ، پاسپا " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
طارمی - ضربه گیر، سِپَر!
واژه ای فرانسوی -
سَنگر، حفاظ، حصار -
مثل:بادیگارد >>>>> یعنی مُحافظ، مُراقب، جانپاس، بِپا!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)

بپرس