کینه جو

/kineju/

    revengeful
    vindictive
    avenger
    revengeful (person)
    unforgiving
    revengefully

مترادف ها

virulent (صفت)
تند، تلخ، ساری، مسری، بدخیم، کینه جو، زهراگین

malignant (صفت)
سرکش، زیان اور، خطر ناک، متمرد، پر ازار، بدخواه، بدخیم، بدطینت، صدمه رسان، کینه جو

vindictive (صفت)
تلافی، کینه جو، انتقام، انتقامی، تلافی کننده

پیشنهاد کاربران

زودکین. ( ص مرکب ) که زود عداوت و دشمنی نماید :
فلک کو دیرمهر و زودکین است
در این محنت سرا کار وی این است
یکی را برکشد چون خور بر افلاک
یکی را افکند چون سایه بر خاک.
جامی.
حاقد، کینه ور، کینه خواه، کینه توز، کینه ورز، بدخواه، انتقام جو