سرکش، زیان اور، خطر ناک، متمرد، پر ازار، بدخواه، بدخیم، بدطینت، صدمه رسان، کینه جو
vindictive(صفت)
تلافی، کینه جو، انتقام، انتقامی، تلافی کننده
پیشنهاد کاربران
زودکین. ( ص مرکب ) که زود عداوت و دشمنی نماید : فلک کو دیرمهر و زودکین است در این محنت سرا کار وی این است یکی را برکشد چون خور بر افلاک یکی را افکند چون سایه بر خاک. جامی.