المنطق المشرقیین:" اندیشِ خاورانها " از بابا بزرگ پورسینا.
حقوق ومزایا:" راسته ها و مزیت ها ". " دستاورد و دستاورده ":الحاصل و المحصول از پور سینا. التحصیل:" دستاورش ". " رهایش با فرار از نهر گمراهی ها ":النجات من الفرار فی بحر الظلالات". از بابابزرگ پورسینا.
معانی:مینوها. بیان:بیان. صور خیال:رخای گمان. بدیع:نومیدی. نومند. فنون فصاحت وبلاغت:" فنهای شیوایی و رسایی. ". منطق صوری:اندیش صوری. [پایه گرفت. پایهء گرفتش:اساس الاقتباس. ]
کین جویی. کشیدن. تقاس. درآوردن:انتقام
منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
کین = کون ، باسن کین = کینه و دشمنی
خشم از کسی داشتن در دل
نقار
کین: در پهلوی کن kēn بوده است . ( ( از آن بد کنش دیو روی زمین بپرداز و پردخته کن دل ز کین. ) ) ( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 246. )