کیس فارسی است مانند کاسک زیرا به زبانش لری لاک پشت را کاسکیسل گویند که ترکیبی ( تِر، کیپ، ی ) از کاس و کیس است و حرف ( ل ) الحاقی ( لقی ) است.
کَیِّس. .
کسیکه به رمزورموزمسائل سیاسی اشراف داشت باشد. .
سیاستمدارباهوش وذکاوت را ک یِّ س مینامند. .
واژه کیس
معادل ابجد 90
تعداد حروف 3
تلفظ [kayyes]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت ) [عربی، جمع: اکیاس] [قدیمی]
مختصات ( فره )
آواشناسی kis
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
موضوع، مسئله
جعبه افزار ، محفظه
کیس در زبان عربی میتواند به معنای کیسه باشد
کیس المختوم
سلام
کیس داخل فرهنگ لغت ما کیدرمایی ها ( کیدرمایی = کسانی که فیلم و سریال کره ای نگاه میکنند ) یعنی بوسه
کیس به معنای گاز گرفتن است
زیرک وباهوش بودن در سیاست
کَیِّس با یایی مشدّ در لغت به معنای بسیار زیرک و خردمند است
کازه
کیس در زبان عربی به معنی زیرک و باهوش و مودب و خردمند معرفی شده است
کیس. محفظه، کازه. این واژه که مترادف واژهٌ انگلیسی Case است، در اصل منشعب از واژهٌ لاتین Capsa میباشد.
کیس ( از اجزاء رایانه ) . محفظه، کازه. این واژه که مترادف واژهٌ انگلیسی Case است، در اصل منشعب از واژهٌ لاتین Capsa میباشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٤)