کوچکترین بخشsyllableکوچکترین برخه نام مشترکlowest common denominatorکوچکترین تصورinklingکوچکترین عاملleastکوچکترین واحد سازمانیcell
کهترین. [ ک ِ ت َ ] ( ص عالی ) کوچکترین و خردترین. ( ناظم الاطباء ) :ملک صفاتی کاندر ممالک شرفشسپهر گفت که من کهترین عمل دارم. خاقانی. || خردسال ترین. ( ناظم الاطباء ) .کمترینکهین+ عکس و لینک