کوچک شمردن


    belittle
    depreciate
    underrate

فارسی به انگلیسی

کوچک شمردن کسی
downgrade

مترادف ها

minimize (فعل)
دست کم گرفتن، به حداقل رساندن، کمینه کردن، کمینه ساختن، کوچک شمردن

پیشنهاد کاربران

خردداشتن. [ خ ُ ت َ ] ( مص مرکب ) کوچک انگاشتن. حقیر شمردن. ازدراء. ( تاج المصادر بیهقی ) :
به پیران چنین گفت فرمان گرد
که دشمن ندارد خردمند خرد.
فردوسی.
سَبُک داری