کوهه

/kuhe/

    pommel
    hump
    hill-shaped part
    attack
    cusp
    saddle - bow
    [rare] hump
    stack

فارسی به انگلیسی

کوهه برقاطیسی
electromagnetic wave

کوهه داری
sinuosity

پیشنهاد کاربران

با سلام
اطراف کاشان به غوزه پنبه نارسیده وِش و به غوزه رسیده کوهه یا کوئه میگویند
با سلام
اطراف کاشان به غوزک نارس پنبه وِش و به عوزک رسیده کوهه یا کوئه میگویند .
به معنی موج و یا حمله میتواند باشد . .
چنانکه در روزگار سپری شده مردم سالخورده اثر محمود دولت آمده است :
چشمهای قمری در پس کوهه های باد به سختی قابل تشخیص بود
کوهه بر کوهه: موج بر موج و کوه هایی از امواج
کوهه بر کوهه پیچ پیچ کنان
بر صعود فلک بسیچ کنان
( هفت پیکر نظامی، تصحیح دکتر ثروتیان، ۱۳۸۷ ، ص 592 )
کوهه به معنی برآمدگی پشت پیل به کار رفته است و در معنی با " کوهان " برابر می تواند بود . ریخت پهلوی آین واژه کوفگ kōfag است.
...
[مشاهده متن کامل]

( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص363. )

کوهه ی گاو: ثریا
برآمد یکی صدمه از نفخ صور
که ماهی شد از کوههٔ گاو دور ( اقبالنامه )
شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص۱۲.
موج، تل، پشته