دیکشنری
مترجم
بپرس
کوفته شدن
bruise
tire
دنبال کنید
مترادف ها
bruise
(فعل)
زدن، کوبیدن، کبود شدن، کبود کردن، کوفته شدن
پیشنهاد کاربران
کبودی. . .
+ عکس و لینک