کورک

/kurak/

    boil
    pustule
    furuncle
    pimple
    abscess
    wheal

فارسی به انگلیسی

کورک دار
pimply, pustular

مترادف ها

boil (اسم)
دمل، تحریک، هیجان، کورک، جوش، التهاب

blain (اسم)
دمل، کورک، زخماماسدار، تاول

blotch (اسم)
دمل، خال، کورک، لکه، جوش چرک دار، رنگ محو

furuncle (اسم)
دانه، کورک، جوش

pimple (اسم)
کورک، جوش، عرق گز

burl (اسم)
کورک، گره چوب، گره پشم یا پارچه

pustule (اسم)
کورک، جوش چرک دار، چرک دانه، بثورات چرکی پوست

whelk (اسم)
دانه، کورک، جوش، صدف حلزونی

papule (اسم)
کورک، جوش نوک تیز

pustulation (اسم)
کورک، ایجاد جوش

پیشنهاد کاربران

در فارسی کورک یعنی کوچک
کورک ( K�rək ) : در زبان ترکی به معنی پشت و پارو است
کورَک= در گویش ترکی منطقه قشلاق چرخلو به ( کمر ) گفته میشود
دمل
به ضم ک و فتح ر. دمل و برآمدگی چرکین بر بدن در گویش کازرونی ( ع. ش )
پشم نرمی را گویند که از بن موی بز بروید و آن را به شانه برآورند و ریسند و شال و امثال آن بافند و از آن تکیه و نمد و کلاه و کپنک و مانند آن هم بمالند، کرک. کورک چی: کسی که کورک تجارت می کند.
به فتح ر: دمل چرکین.