کوته

/kutah/

    short
    brief
    little

فارسی به انگلیسی

کوته اندیش
petty

کوته اندیشی
parochialism, provincialism

کوته برد
short-range

کوته بین
narrow, parish-pump, parochial, shortsighted, suburban, short - sighted, [fig.] improvident

کوته بینانه
insular, narrow, parish-pump

کوته بینی
insularity, myopia, nsularism, parochialism, short - sightedness, improvidence

کوته پروازی کردن
hedgehop

کوته دستی
laissez faire

کوته روز
winter solstice

کوته زمان
provisional, transient

کوته زی
short-lived

کوته ساختن
curtail

کوته سازی
clip

کوته سخن
digest

کوته فکر
benighted, bigot, bigoted, button-down, fanatic, illiberal, intolerant, low-minded, narrow, narrow-minded, opinionated, petty, small, provincial, lacking foresight

کوته فکرانه
provincial, insular, narrow, narrow-minded, parochial, sectarian

کوته فکری
bigotry, fanaticism, insularity, intolerance, narrow-mindedness, nsularism, lack of foresight

کوته قد
pygmy

کوته گفت
roundup

کوته گو
terse

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
کوتهکوتهکوتهکوته
کوتاه
مثال: وته ز درت دراز دستی
متضاد بلند
کوته:
مرد را پامال خواری می کند طغیان حرص
شمع کوته میشود چون شعله بالا می کشد
( آقا زمان واضح اصفهانی ، قرن یازدهم هجری )
ریشه واژه های ( کوتاه، کوته ) :
اوستایی: کوتَکَ
پهلوی: کوتَک، کوتاه، کوک
ارمنی:کُتَک
و. . .
نکته: واژه های پارسی ( کودک ) و ( کوچک ) از همین ریشه اند.
پسگشت ( منبع ) :
رویه 413 و 414 از نبیگ ( فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان پارسی )
...
[مشاهده متن کامل]

نکته ی بالا در یادداشت های نبیگ نامبرده در زیر واژه ( کوتاه ) آمده است.

کوتاه کوچک
کوتاه
کوتاه
کوچک