کوتاهی

/kutAhi/

    briefness
    default
    delinquency
    failure
    lowness
    neglect
    negligence
    squatness
    shortness
    brevity
    shortcoming

فارسی به انگلیسی

کوتاهی در انجام وظیفه
dereliction, misprision

کوتاهی کردن
fail, neglect, omit, shirk, spare, duck, to be negligent, to fail (to do something)

کوتاهی کننده
deadbeat, neglectful, negligent

کوتاهی کننده در انجام وظیفه و پیروی از قانون
delinquent

مترادف ها

brevity (اسم)
اختصار، کوتاهی، اجمال، ایجاز

compendium (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

abridgment (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، مجمل

failure (اسم)
کوتاهی، ناتوانی، ورشکستگی، شکست، بدشانسی، قصور، خرابی، عدم موفقیت، واماندگی، درمانگی

default (اسم)
کوتاهی، غیاب، قصور، غفلت

delinquency (اسم)
کوتاهی، تخلف، تقصیر، قصور

transience (اسم)
کوتاهی، زودگذری، ناپایداری، بی ثباتی، فراگذری

compend (اسم)
اختصار، خلاصه، کوتاهی، زبده

پیشنهاد کاربران

omission
کم گذاشتن و قصور
هیرکات :
معنی این کلمه ( هیرکات ) به معنی کوتاه کردن مو میباشد.
این کلمه به زبان انگلیسی است .