کنگره دار

/kongeredAr/

    toothed
    milled
    crenate

فارسی به انگلیسی

کنگره دار شدن
indent

کنگره دار کردن
indent, scallop, to mill, to crenulate

مترادف ها

crenate (صفت)
دندانه دندانه، کنگره دار

پیشنهاد کاربران

ذوالتشاریف. [ ذُت ْ ت َ ] ( ع ص مرکب ) کنگره دار. با بریدگیها. دارای دندانه ها. صاحب کنگره ها و شرفه ها، از برگ و مانند آن.
خیاره دار. [ رَ / رِ ] ( نف مرکب ) چیزی که پهلوهای بسیار داشته باشد. ( آنندراج ) . کنگره دار. دندانه دار. ( یادداشت مؤلف ) :
اگر بفکر کمندت فتد خیال چمن
خیاره دار بروید کدو بفصل بهار.
اشرف ( از آنندراج ) .
...
[مشاهده متن کامل]

خیاره دار نماید ز بس که موج شکست
فشرده همچو خیاری دلم ز هر سویش.
محمدقلی سلیم ( از آنندراج ) .