دیکشنری
مترجم
بپرس
کنجکاوی کردن
pry
to be inquisitive
to pry
to search
دنبال کنید
مترادف ها
poke
(فعل)
زدن، بهم زدن، کنجکاوی کردن، سیخ زدن، هل دادن، سقلمه زدن
ferret
(فعل)
کنجکاوی کردن، گریزاندن
پیشنهاد کاربران
فوضولی کردن
+ عکس و لینک