کنجکاوی

/konjkAvi/

    curiosity
    inquisitiveness
    wonderment

فارسی به انگلیسی

کنجکاوی انگیز
intriguing

کنجکاوی برانگیختن
intrigue, intrigue

کنجکاوی کردن
pry, to be inquisitive, to pry, to search

مترادف ها

pry (اسم)
دیلم، فضول، اهرم، فضولی، کنجکاوی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی کنجکاو ی از ریشه ی واژه ی کنجکاو، ی فارسی هست.
کنجکاویکنجکاویکنجکاویکنجکاوی
باریک بینی
شیطونی
مترادف کنجکاو : دقیق، فضول و. . .
حسی که فرد را به تحقیق و دانستن تشویق کند
جست وجو
جستجو گر یا دنبال جواب سوال
جستجوگر
حس پرسشگری
پرسشگری
پرس وجو

استقرا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)