کنایه

/kenAye/

    allusion
    metaphor
    symbol
    emblem
    sarcastic remark
    cue
    double-entendre
    inkling
    innuendo
    insinuation
    sarcasm
    intimation
    quip
    shot
    dig
    wisecrack

فارسی به انگلیسی

کنایه امیز
backhanded, sidelong, nipping, oblique, pointed, snide, biting, double-edged, left-handed, insinuative, sarcastic

کنایه امیزانه
allusively

کنایه تمسخرامیز زدن
wisecrack

کنایه تند
stinger

کنایه دار
allusive, sarcastic, sardonic

کنایه زدن
drop, to speak allusively or sarcastically

کنایه زن
sarcastic

کنایه زننده
insinuator

کنایه ناجوانمردانه
cheap shot

کنایه وار
indirect, pointedly

مترادف ها

allegory (اسم)
حکایت، تمثیل، کنایه، نشانه

allusion (اسم)
اشاره، کنایه، گریز

innuendo (اسم)
معنی، شرح، ادا کردن، اشاره، کنایه، تشریح

quip (اسم)
کنایه، گوشه، بذله، لطیفه، طعنه، طنز

metonymy (اسم)
کنایه، مجاز مرسل، ذکر کلمه ای به منظور دیگری

metaphor (اسم)
کنایه، تشبیه، استعاره، صنعت استعاره

quibble (اسم)
کنایه، نیرنگ در سخن، نیش کلام

jest (اسم)
کردار، کنایه، گوشه، مسخره، شوخی، بذله، لطیفه، خوش مزگی، طعنه، تمسخر، مزاح، بذله گویی

squib (اسم)
کنایه، اتش بازی، فشفشه، دارای صدای فش فش

dig (اسم)
کنایه، کاوش، حفاری، حفر

lampoon (اسم)
کنایه، هجو

metonym (اسم)
کنایه، مجاز مرسل

پیشنهاد کاربران

گواژه، پوشواژه،
گواژه= گوشه کنایه، سخن پوشیده و نارُک
لری بختیاری
باگوشی:کنایه
کنایه: شیوه ای هنری از گفتار یا نوشتار برای نمایش یک ایده با تصویرسازی که در آن واژه ها به طور غیر مستقیم نشانگر آن ایده هستند ولی معنی اصلی آنها چیز دیگری است. مانند دل به دریا زدن که به معنی ریسک کردن است.
...
[مشاهده متن کامل]

( https://www. cnrtl. fr/definition/allegorie )
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست:
تیماس ( اوستایی: temas )
روپک rupak ( سنسکریت: rupaka ) .

پارسی کنایه گوشه و گواژه است گوشه گشته گویه است
کنایه در اصل یعنی یک حرفی غیر مستقیم است که دو معنای دور و نزدیک دارد
مثال: اب در هاون کوبیدن
معنای نزدیک: اب را در هاون کوبیدن
معنای دور: کار بیهوده انجام دادن
کنایه در اصل یعنی یک حرف غیر مستقیم است که دو معنای دور و نزدیک دارد
مثال: اب در هاون کوبیدن
معنای نزدیک: اب را در هاون کوبیدن
معنای دور: کار بیهوده انجام دادن
کنایه قیر مستقیم رساندن معنی حرفی
غیر مستقیم حرفی را گفتن و رساندن
Irony
لفافه، مرموز، رندانه، دوپهلو - لفافه گویی، رندانه گویی/کلام رندانه، سخن دوپهلو، کلام مرموز، اشاره، . . .
برده ی چیزی بودن

کنایه یعنی حرفی رو به طور مستقیم نزدن
پوشیده سخن گفتن
کنایه تکیه برکسی یا چیزی کردن

کنایه مانند استعاره نوعی مجاز است. با این تفاوت که استعاره بر بنیاد شباهت استوار است ولی کنایه بر بنیاد
مجاورت کنایه، در لغت یعنی پوشیده سخن گفتن. در کنایه دو معنا داریم و منظور گوینده معنای دور است.
گواژه
پوشیده گویی
برابر پارسی در دستور زبان: نهان واژه
در پارسی " گواژش " از بن گواژیدن ، نسک فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
اِشتُپ ( گیلکی: اِشتُو eshtov )
پَستاپ ( سنسکریت: پْرَستاوَ )
پراتیم prãtim ( سنسکریت: پراتیما )
پراتیک prãtik ( سنسکریت: پراتیکَ )
روپَک ( سنسکریت: روپَکَ )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)