کنار گذاشتن


    allocate
    assign
    banish
    devote
    earmark
    jettison
    pigeonhole
    scrap
    swallow
    try
    aside
    quash
    to lay aside
    to abandon
    bespeak
    destine
    discard

فارسی به انگلیسی

کنار گذاشتن به عنوان چیز مقدس
sanctify

کنار گذاشتن ماشین الات
retire

کنار گذاشتن کشتی و هواپیما
retire

مترادف ها

earmark (اسم)
کنار گذاشتن، نشان هویت

deposit (فعل)
گذاشتن، سپردن، کنار گذاشتن، ذخیره سپردن، ته نشین کردن، به حساب بانک گذاشتن

overrule (فعل)
رد کردن، مسلط شدن بر، کنار گذاشتن، نپذیرفتن

bypass (فعل)
گذشتن، کنار گذاشتن، از راه فرعی رفتن

shelf (فعل)
کنار گذاشتن، در تاقچه گذاشتن

lay away (فعل)
کنار گذاشتن، انداختن

pretermit (فعل)
کنار گذاشتن، حذف کردن، از قلم انداختن

shunt (فعل)
از میان بردن، منحرف کردن، کنار گذاشتن، تغییر جهت دادن، ترن را به خط دیگری انداختن

reserve (فعل)
اندوختن، اختصاص دادن، رزرو کردن، کنار گذاشتن، منتقل کردن، از پیش حفظ کردن، پس نهاد کردن، تودار بودن

پیشنهاد کاربران

نسخ کردن
طرد کردن
چشم پوشی، به رسمیت نشناختن، نادیده پنداشتن، رد کردن
save
حفظ کردن
کنار گذاشتن
دست نزدن ( پول و . . . )
Put aside
Cast aside