تصمیم گرفتن میشه فکر کنم
تصمیم گرفتن
ترکیبی کنایی و عامیانه به معنای مهیا و آماده یانجام کاری شدن.
درصدد . . . . . . . . . برآمدن
کمر بستن: کنایه ی فعلی ایماست از آماده ی انجام کار شدن و به کار آغازیدن .
( ( به فرمان یزدان پیروزگر
به داد و دِهِش تنگ بستم کمر. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 250. )
( ( به فرمان یزدان پیروزگر
به داد و دِهِش تنگ بستم کمر. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 250. )
عزم و اراده جدی به انجام کاری یا اقدام به عملی. همت و تلاش مضاعف