بچه، کمرو، ترسو، جوجه، مرغک، جوجه مرغ، مرد جوان
بی رنگ، کودن، کمرو، محجوب، کند
کمرو
محتاط، کمرو، با احتیاط و دقیق
کمرو، ترسو، بزدل
کمرو، محجوب، افتاده حال
قلابی، کمرو، دروغی
ضعیف، لاغر، ناتوان، سست، کمرو، عاجز، کم زور، بی حال، چیز ابکی، کم دوام، کم بنیه
خجل، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، ترسو، رموک
نامرد، خردل، ضعیف النفس، کمرو، ترسو، بزدل
فروتن، خاضع، خجول، کمرو، محجوب، خجالتی، خجالت کش، ترسو، فای
خجول، کمرو، خجالتی، خجالت کش، ترسو
کمرو، محجوب، خجالتی، خجالت کش، ترسو
فروتن، کمرو، خجالتی، نازکن، غالبا در مورد زن گفته میش
محتاط، کمرو، حیله گر
کمرو، ترسو، باریک بین، خیلی دقیق، وسواسی
کمرو، ترسو، گوسفندوار