دیکشنری
مترجم
بپرس
کلیددار
/keliddAr/
one entrusted with the keys
custodian
care-taker
turnkey
keyed
one entrusted with the keys
care - taker
دنبال کنید
فارسی به انگلیسی
کلیددار زندان
turnkey
کلیددار کردن
key
مترادف ها
keyed
(صفت)
کوک شده، دارای جا انگشتی، مضراب دار، کلیددار
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک