دیکشنری
مترجم
بپرس
کلید کردن
to (lock with a) key
دنبال کنید
مترادف ها
key
(فعل)
کوک کردن، کلید کردن، کلید بستن، با اچار بستن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک