ادعای جعلی: �کلید کلمه ای ترکی است و در اصل به صورت کیریت بوده، منبع: دیوان الغات ترک�.
ما می توانیم این ادعا را از چند زاویه بررسی کنیم: ریشه شناسی، تطور تاریخی واژه، و منابع معتبر زبان شناسی.
... [مشاهده متن کامل]
- - -
۱. ریشه شناسی واژه �کلید�
1. فارسی باستان و میانه
همانطور که دکتر کزازی اشاره کرده اند، در فارسی میانه ( پهلوی ) واژه kilēl / کیلل وجود دارد.
این واژه در فارسی نو به شکل کلید درآمده است.
کردی هم هنوز واژه کلیل را به همین معنی به کار می برد.
منبع:
کزازی، �نامه ی باستان�، جلد ۱، ص 196.
ویکی پدیای فارسی: مقاله �کلید ( ابزار ) �
2. ریشه هند و اروپایی
در سانسکریت واژه klid به معنی �نرم کردن، شل کردن� وجود دارد.
این معنا بعدها به ابزار باز و بسته کردن قفل و درب تعمیم یافت.
منبع:
Monier - Williams Sanskrit - English Dictionary، چاپ Oxford 1899.
3. مقایسه با زبان های اروپایی
فرانسوی: clef
انگلیسی: key
اسپانیایی: clave
این تطابق معنا و کارکرد، نشان دهنده یک ریشه ی هند و اروپایی است، نه ترکی.
منبع:
Oxford English Dictionary
Etymological Dictionary of French
- - -
۲. بررسی ادعای �ترکی بودن واژه�
1. دیوان الغات ترک
دیوان الغات و منابع مشابه، هیچ سندی از وجود واژه �کیریت� با معنا کلید در زبان ترکی نمی دهند.
در ترکی عثمانی یا ترکی آذربایجانی واژه ی کلید معمولاً به شکل anahtar وجود دارد ( واژه ی نو ترکی ) .
2. روش شناسی نقد
ادعای �واژه ای ترکی است� بدون سند معتبر تاریخی ( متن کهن، کتیبه، یا منبع زبان شناسی ) قابل قبول نیست.
واژه در منابع کهن فارسی و کردی ثبت شده، در حالی که در منابع ترکی هیچ ذکر تاریخی وجود ندارد.
- - -
۳. نتیجه علمی
کلید یک واژه ایرانی - هند و اروپایی است، نه ترکی.
ریشه در فارسی میانه ( kilēl ) و سانسکریت ( klid ) دارد.
تطور معنایی از �شل کردن� به ابزار باز و بسته کردن قفل کاملاً مستند است.
ادعای �کیریت در دیوان الغات ترک� فاقد مستند علمی معتبر است و بیشتر جنبه ی جعلی یا ایدئولوژیک دارد.
- - -
این کفش هام رو بگیر کلید کمد ( دستبد کمد باز کن ) بده
او مسئول کفش ها در اون شیفت عصر بود و مانور دامنی قرمز رنگ رنگ پریده تنش بود او به من نگاه میکرد او برای امراش معاشش در ایرانیان مشغول بکار شده هست
کلید کلمه ای تورکی است که در اصل به صورت کیریت می باشد دیوان الغات تورک
کِلی
گویش طالقانی
کَل:راه، کَلِی: راهی و راه هایی
و نزدیک ترین حرف در کلی ( د ) است که به آن میچسبد وکلید می گوییم.
مانند حرف ( ل ) و ( الف ) در برخی واژگان.
کلون گشا
درباز کن، درگشا
" دَرگُش " بجای کلمه کلید زیباست.
کلید به زبان سنگسری
ووره voreh
کلید به زبان سنگسری
ورهworeh
کلید در سنسکریت klid و به معنی نرم ـ شل شدن است؛ که بعدها در زبان های هند و اروپایی و هند و ایرانی برای ابزاری که قفل را شل می کند؛ چه برای باز کردن و چه برای بستن به کار رفت.
کردی جنوبی: کلیل
بدو گفت که این بر من از من رسید
زمانه به دست تو دادم کلید
کلید اینجا به معنی مرگ میده یعنی کلید مرگ، وسیله مرگ
اسکندان:قفل و کلید
کلیچه:کلید چوبی که بدان کلیدان را گشایند
کلیدان:قفل
بژنگ/مژنگ:کلید
کلید: در پهلوی کلیل . در لکی، کردی و لری همین گونه کلیل تلفظ می شود.
بد بود
برنگ
دارم کم کم به این نتیجه میرسم که همه کلماتی که از اوستا گرفته تا پارسی میانه، از پهلوی و فارسی امروزی همشون اصیلن بقیه از ما کش رفتن و اونقدر که ملت برا هر کلمه پارسی بودنش رو اظهار نظر میکنن من دیگه دارم متقاعد میشم زبان هندواروپایی یک زبان پارسی یا ایرانیه کلا! چرا؟ اخه به چه علت؟ همینجوری!
کلید : [اصطلاح موسیقی ] وسیله ای است برای کوک کردن بعضی از سازها مانند سنتور.
کلید:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " کلید" می نویسد : ( ( کلید در پهلوی در ریخت کیلل kilēl کار برد داشته است . هنوز در کردی کلیل که نزدیک به ریخت پهلوی آن است به کار می رود. کلید پارسی با clef در فرانسوی و key در انگلیسی و clave در اسپانیایی سنجیدنی است . ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( چو زین بگذری، مردم آمد پدید؛
شد این بندها را سراسر کلید. ) )
توضیح بیت :کلید در بیت استعاره است آشکار از مردم و بند از آفرینش. این دو استعاره را فردوسی فراوان به کار برده است. خواست او این است که با آفرینش آدمی که برترین آفریدگان است و آماج آفرینش، آفرینش به فرجام و فرآیند خویش رسید و آفرینش انسان همچون کلیدی بود که بند آفرینش بدان گشوده آمد.
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 196 )
این لغت پارسی است، واژه کلید که کیلیت نیز خوانده میشود در سنسکریت به شکل kILita कीलित به معنای pinned tied impaled بستن سنجاق گذاری چهار میل کردن آمده است. واژه کیلیت از ریشه کیل به معنای میله پین میخ چوبی ساخته شده که با کیلکا - ماهی همخانواده است ( کا پسوند مانندگی یا شکل دهی است ) . بدل شدن د و ت در بسیاری از واژگان دیگر نیز دیده میشود مانند آپات - آباد و بنیات - بنیاد و بلد - بلت.
... [مشاهده متن کامل]
قفل
کلید وسیله ای است که با آن در خانه یا مکان دیگر را با آن باز یا بسته میکنند
راه حل
مفتاح
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)