جمع اوری، اجتماع، مجموعه، گردآوری، کلکسیون، وصول، گرداورد
مترادف ها
پیشنهاد کاربران
گِرد. گردا. گِردان. گِرده. گِرد:کلکسیون.
کلسار.
کلسان.
کُلسا:کلکسیون.
کلسان.
کُلسا:کلکسیون.
کُلاسا ( کُل آسا ) :کلکسیون
کُلنما.
گرداور،
کُلنما.
گرداور،
گردآورگاه
چاغ پریموس عتیقه کشور سوئد که با ۳ زبان بر روی ان
به مجموع اشیا یا چیزی مانند مدال. چاقو. کتاب. و هر گونه اشیا کلکسیون گفته می شود و کسی که آن را جمع آوری می کند کلکسیونر نامیده می شود
چیزای ناب
گاگ: کلکسیون
اگر واجهای نخست واژه های گردآوری، از و گونه ها ( گردآوری از گونه ها ) را بهم بچسبانیم واژه گاگ درست میشود که آنرا میتوان به جای کلکسیون بکار برد.
اگر واجهای نخست واژه های گردآوری، از و گونه ها ( گردآوری از گونه ها ) را بهم بچسبانیم واژه گاگ درست میشود که آنرا میتوان به جای کلکسیون بکار برد.
تمبر های قاجار
مجموعه. آلبوم ها. تابلو های نقاشی