گلوله و گرد کرده شده مثل کلوج پنبه
مثال از کتاب دن آرام شولوخوف
چها تا سوراخ به ردیف رو پالتواش بود با یک کلوچ کزه یِ پشم رو هر کدامشان
که کزه همان تزه به معنای دندانه دار است
درینجا اشاره به سوراخهای ایجاد شده در اثر گلوله رو پالتو است
مثال از کتاب دن آرام شولوخوف
چها تا سوراخ به ردیف رو پالتواش بود با یک کلوچ کزه یِ پشم رو هر کدامشان
که کزه همان تزه به معنای دندانه دار است
درینجا اشاره به سوراخهای ایجاد شده در اثر گلوله رو پالتو است
کلوچkluch )
در گویش تایبادی
خمیری که در تنور به آتش بیفتد و بصورت غیر طبیعی پخته شود و شکل نان طبیعی نداشته باشد
در گویش تایبادی
خمیری که در تنور به آتش بیفتد و بصورت غیر طبیعی پخته شود و شکل نان طبیعی نداشته باشد
کلوچ ، با کسره ک ، واو همانند و عربی تلفظ می شود ، در گویش شهر بابکی به معنی آرواره پایین یا چانه است
( در گویش مردم شهر سیریز ) فک می باشد