کلاهک انگشتfingerstallکلاهک بمب و موشکwarheadکلاهک دارhooded, liddedکلاهک سر دودکشchimney potکلاهک فضاناو و موشکnose coneکلاهک کوبشیpercussion cap
cupola (اسم)طاق، کلاهک، گنبد، قبهbonnet (اسم)در پوش، کلاهک، کلاهک دودکش، سرپوش هرچیزی، نوعی کلاه بی لبه زنانه و مردانهwarhead (اسم)کلاهکcap (اسم)کلاهک، کلاه، سر پوش، راس، سر بطری یا قوطیlid (اسم)سر، کلاهک، سر پوش، دریچه، چفت، پلک چشم
قسمت انفجاری موشککلاه کوچک . . .کلاهک overhang : [اصطلاح کوهنوردی]سطح سنگ یا یخی خیلی وسیع با شیب بیش از ۹۰ درجه شیب منفی. منبع https://sporton. ir+ عکس و لینک