کف کردن


    churn
    foam
    froth
    spume

فارسی به انگلیسی

کف کردن صابون
lather

کف کردن و حبابک زدن مشروب گازدار
bubble

کف کردن و گاز دادن نوشابه
fizz

مترادف ها

froth (فعل)
اظهار کردن، صدا زدن، کف کردن، بکف اوردن

foam (فعل)
کف کردن، کف بدهان اوردن

spume (فعل)
کف کردن

پیشنهاد کاربران

Foam
Froth
علّاف بودن - سررفتن حوصله - بیکار و بیعار گوشه ای نشستن
ینی چیز مورد نظر اونقدر برات تعجب برانگیز بوده که باهاش ارضا شدی! و اونقدر ارضا شدی ک بجای منی داره کف در میاد. . .
هم قافیه با: بزنم نفت دربیاد
اصالت اصطلاح کف کردن به ماجرای حضرت یوسف برمیگردد. هنگامیکه زلیخا یوسف رو به مهمان هایش نشان می دهد و آنها نیز که درحال پوست گرفتن میوه بودند از فرط تعجب زدگی کف دست خود را می برند.
کف کردن. الف. ( مص ل. ) تولید کف شدن. ب. ( عا. ) عشقی شدن. ( منبع: فرهنگ فارسی معین ) پ. ( اصطلاح عامیانه ) از فرط تعجب مبهوت گشتن. توضیح: شاید این اصطلاح بر این اساس قرار داشته باشد که انسان در هنگام
...
[مشاهده متن کامل]
تعجب بطور ناخودآگاه صداهائی را از خود بروز می دهد ( مانند «آه»، و غیره ) که شباهت نزدیکی به صدای کف کردن مایعات را دارند.