دیکشنری
مترجم
بپرس
کشیشی کردن
officiate
دنبال کنید
مترادف ها
priest
(فعل)
کشیش بودن، کشیشی کردن
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک