trace (فعل)
ضبط کردن، کشیدن، دنبال کردن، رسم کردن، پی بردن به، ترسیم کردن، ردیابی کردن، اثر گذاشتن، پی کردن
figure (فعل)
حساب کردن، شمردن، کشیدن، مجسم کردن، تصویر کردن
heave (فعل)
بزرگ کردن، تقلا کردن، کشیدن، باد کردن، جابجا کردن، بلند کردن
string (فعل)
به صف کردن، کشیدن، رشته کردن، به نخ کشیدن، زهدار کردن، نخ کردن، زه انداختن به
stretch (فعل)
منبسط کردن، کشیدن، بسط دادن، طولانی کردن، امتداد دادن، کش دادن، کش امدن، کش اوردن، گشاد شدن
drag (فعل)
کاویدن، کشیدن، کشاندن، بزور کشیدن، سخت کشیدن، لاروبی کردن، با تور گرفتن
pluck (فعل)
چیدن، کشیدن، کندن، گلچین کردن، لخت کردن، بصدا در اوردن، ناگهان کشیدن
draw (فعل)
نزدیک کردن، بیرون کشیدن، کشیدن، قرعه کشیدن، طرح کردن، دریافت کردن، گرفتار کردن، رسم کردن، منقوش کردن، طراحی کردن
haul (فعل)
حمل کردن، کشیدن، هل دادن
weigh (فعل)
سنجیدن، کشیدن، خواندن، له کردن، وزن کردن، توزین کردن، وزن داشتن
pull (فعل)
چیدن، کشیدن، کندن، کشیدن دندان، پشم کندن از، بطرف خود کشیدن
avulse (فعل)
از جا کندن، کشیدن
drain (فعل)
کشیدن، زه کشی کردن، اب کشیدن از، زیر اب زدن
strap (فعل)
کشیدن، تیز کردن، با تسمه اویختن
lave (فعل)
چکیدن، کشیدن، شستشو کردن، ریختن
suffer (فعل)
کشیدن، سوختن، تحمل کردن، متحمل شدن، رنج بردن
subduct (فعل)
ربودن، کشیدن، بیرون بردن، تفریق کردن، کسر کردن
thole (فعل)
کشیدن، تحمل کردن، گذاردن
shove (فعل)
کشیدن، هل دادن، تنه زدن، پرتاب کردن، با زور پیش بردن، پرتاب شدن
chart (فعل)
کشیدن، بر روی نقشه نشان دادن
plot (فعل)
کشیدن، توطئه چیدن، نقشه کشیدن، رسم کردن، طرح ریزی کردن
experience (فعل)
کشیدن، تحمل کردن، تجربه کردن
lengthen (فعل)
کشیدن، دراز کردن، طولانی کردن، دراز شدن
hale (فعل)
کشیدن، روانه کردن، سوی دیگر بردن
drawl (فعل)
کشیدن، کشیده حرف زدن، اهسته و کشیده ادا کردن
entrain (فعل)
کشیدن، اهسته دنبال کسی رفتن، بقطار سوار کردن، بدنبال کشیدن
evulse (فعل)
کشیدن، کندن، بازور بیرون کشیدن
snick (فعل)
کشیدن، گره زدن، چفت کردن، جزء چیزی را بریدن، ضربت سریع زدن، به حرکت اوردن سهم
magnetize (فعل)
کشیدن، اهن ربا کردن
trawl (فعل)
کشیدن، با تور کیسه ای ماهی گرفتن