کشک

/kaSk/

    dried whey
    curd

مترادف ها

whey (اسم)
مایه، کشک، اب پنیر، شیر چرخ کرده، پنیر اب

curd (اسم)
کشک

پیشنهاد کاربران

کشک. = زاغی/ کشکرک/swift flying پرنده ای سیاه که عکه گویند و به عربی عقعق نامند اوستایی ان karshi_ptan پهلوی ان karshift است. :
هرگز نبود شکر به شوری چو نمک
نه گاه شکر باشد چون باز کشک.
محمود ( از فرهنگ اسدی ) .
کشگ/کشک/کشه || خط هرگونه خط. .
منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
کشککشککشککشک
کشک ؛ نوعی از فرآیند تولید محصول جهت حفظ و ماندگاری بیشتر لبنیات که با خشک کردن و رطوبت زدایی از لبنیات که عمدتاً از ماست و دوغ تهیه می شود.
درک بهتر مفهوم کلیدواژه ی کشک مرتبط با توضیح مطلب زیر؛
...
[مشاهده متن کامل]

کشور ؛ ریخت کامل تر این کلیدواژه کیشور می باشد. این کلیدواژه یک کانسپت کلامی متشکل از دو کلمه ی کیش و ورز می باشد که کلمه ی اصلی در کلمه ی کشور کلیدواژه ی کیش می باشد و مفهومی که در باطن این کلمه وجود دارد به معنی محافظت و پاسبانی و مراقبت و نگهبانی و حراست می باشد جهت ایجاد ورزیدگی و ورآمدن یا برآمدن. حالا اینکه این مفهوم نهفته در باطن آن چطور در این کلمه نمایان است به شرح زیر می باشد ؛
کیشور سرزمینی که مردمانش، کیش و آئین شان کشیک دادن از کشور وجودشان است. مفهوم این کلیدواژه مرتبط با دو کلمه ی کشمیر و کاشمر به معنی کشور دارای امیر
کشیک دادن به مفهوم مراقبت کردن نگاهبانی کردن پاسبانی کردن.
و کیش به مفهوم آیین و آموزه هایی که مراقبت و کشیک دادن از نفس توسط شخص کشیش یا شخص مراقب یا پاسبان در آن آموزش داده می شود.
کشیک ؛ پاسبانی از گوهر وجود پاسبانی از حرفهای لغو و بیهوده مراقبت از پر خوری و پر گویی پاسبانی از فطرت و طینت و. . .
کیش ؛ آیین و آموزه های کشیک دادن
کشیک ؛ پاسبان و مراقب
اصطلاح رایج که گفته می شود مگه کشکیه به معنی بدون محافظ
کیشته ؛ میوه هایی که با خشک کردن آن از فساد آن جلوگیری و محافظت می شود.
کِشتی ؛ مرکب ، جهاز یا ظرف یا مخزن بزرگی که بر روی آب انداخته می شود و کالا جهت نقل و انتقال و تجارت در آن محافظت می شود.
کُشتی ؛ نوعی از ورزش با سبکی خاص جهت محافظت از خود.
کاشتن ؛ نهادن دانه یا بذر در خاک تحت حفاظت جهت رشد و نمو
کشتن ؛ تهی کردن غالب بدن یک جاندار که روح و جان در آن محفوظ است.
کشک ؛ نوعی از فرآیند تولید محصول جهت حفظ و ماندگاری بیشتر لبنیات که با خشک کردن و رطوبت زدایی از لبنیات که عمدتاً از ماست و دوغ تهیه می شود.
کشکول ؛ کاسه یا ظرفی از جنس سفال یا چوب یا چرم و پارچه و غیره جهت جمع آوری و نگهداری از چیزی با ارزش.
کوشک ؛ قلعه ی دارای محافظ
کاشان ؛ سرزمین محافظت شده
کاشی ؛ روکش محافظ دیوار
کَش ؛ به مقدار زمین تحت حفاظت برای کاشت محصولات کَش گفته می شود. کش تنبان هم از این جهت که محافظ و نگهدارنده تنبان می باشد گفته می شود. کلمه ی کش با تغییر ریخت در کلمه ی آغوش با ریخت اصلی آکوش استفاده شده است با اصطلاح اینکه می گوییم بیا در آغوش من یعنی بیا تحت حفاظت من. کلمه ی کَشی یِر یا cashier نیز که در زبان انگلیسی به معنی صندوقدار ترجمه و برگردان شده است در اصل به معنی محافظ می باشد. اصطلاح کَشی یا نعلبکی که در زیر فنجان قرار داده می شود نیز به معنی محافظ فنجان دارای مفهوم می باشد.
کوشش ؛ تلاش برای مراقبت و حفاظت از خود.
کشف ؛ بدست آوردن چیزی از درون یک محفظه حفاظت شده مثل اصطلاح کشف حجاب که کلمه ی حجاب منشعب از کلمه ی حج به معنی نیاز و گرسنگی می باشد و حرف افزونه ی ( ب ) در انتهای کلمه ی حجاب جهت ایجاد اسم افزوده شده است.
ناگفته نماند که در زبان ترکی به کلمه ی گرسنه آج گفته می شود و مفهوم آج مرتبط با کلمه ی حج به مفهوم نیاز می باشد.

پتسو
در لری بویراحمدی
*کِشِک - keshek
به معنی: کشیک، انجام وظیفه در نوبت خود، نگهبانی، نگهبانی دادن در شب
مثال:
کشک زدن= کشیک زدن، نگهبانی دادن، بیدار ماندن.
سی چِه کشک ایزَنی؟= چرا نمی خوابی. چرا کشیک میدی ( فردی که خوابش نمی برد و شروع می کنه به راه رفتن و دور خودش چرخیدن )
...
[مشاهده متن کامل]

کشک کشیدن/زدن= کشیک دادن ، نگهبانی کردن
••••••••••••••••••••••••••••••
کِشْک - keshk
به معنای: کیش کردن و دور راندن و پراکنده کردن مرغ و پرنده و یا دیگر حیوانات
مثال:
کشک مرغَل کو تا بِزَنِن وَ صحرا= مرغها رو کیش کن تا برن بیرون

واژه کشک کاملا پارسی است چون در عربی می شود تخثر در ترکی می شود Lor این واژه یعنی کشک صد درصد پارسی است.
در زبان کوردی - کُشک - به کاخ و قصر گفته می شود
کشک یک غذا البته فقت غذا نه حتی کشک خالی
باسلام
کشک زرد سیستانی نام یکی از غذاهای معروف و خوشمزه زابل میباشدکه بیشتر در زمستان و اکثرا در وعده صبحانه مورد استفاده قرار میگیرد و بسیار پر انرژی و مفید میباشد
پینو
پینو ~~ بینو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)