لکه دار کردن یا شدن، کشف کردن، بجا آوردن، با خال تزئین کردن، در نظر گرفتن
پیدا کردن، تشخیص دادن، کشف کردن، یافتن، جستن
پیدا کردن، کشف کردن، یافتن، نمایان ساختن
پیدا کردن، دریافتن، کشف کردن، یافتن، پی بردن، مکشوف ساختن، من کشف کردم
دریافتن، کشف کردن، پی بردن، مکشوف کردن
سنجیدن، فهمیدن، کشف کردن
اشکار کردن، برهنه کردن، کشف کردن، سرپوش برداشتن از
کشف کردن، کشف رمز نمودن، گشودن سر، فاش کردن سر
کشف کردن، گشودن رمز، کشف رمز کردن