cornfield
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
زمین، صحرا، میدان، پهنه، عرصه، رشته، دایره، مرغزار، دشت، مزرعه، کشتزار
فرم، زمین مزروعی، مزرعه، کشتزار، پرورشگاه حیوانات اهلی
کشتزار، گندم زار
پیشنهاد کاربران
هم معنی کشتزار: باغ، مزرعه
چقد خوب هستش این سایت عالیه👌
کشمون. [keshmun]
در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون بیشتر زراعت، خصوصا کشت گندم صورت می گیرد. کشمون اغلب متعلق به تعداد زیادی زارع است که البته عده ای نسبت به بقیه دارای زمین و قطعات بیشتری هستند کشمون برخلاف باغ ها که عموما دارای حصار هستند بدون حصار هستند و کرت ها با مرزهای خاکی از یکدیگر جدا شدند و بالتبع زارعین به محدوده ی متعلق به هر زارع آگاه هستند گاهی اطراف قطعات و خصوصا لبِ جوی های خاکی درخت هایی غرس شده است درخت هایی چون بادام، زردآلو و غیره. گاهی هم در وسط کرت ها درختان میوه دیده می شود که بر زیبایی کشمون افزودند معمولا کشمون با آب قنات آبیاری می شود و در قسمت پایین دست ده واقع شده است و آب قنات با عبور از باغستان ها و گذشتن از وسط ده به قسمت پایینی می رسد کشمون یک محیط آرام و بی سر و صدایی است که هر از گاهی با صدای پرندگان و حیوانات بارکش سکوت را به موسیقی دلنشینی مبدل می کند و زارعانی هم در زمین های خود مشغول کسب روزی حلال هستند و بدین گونه نقاشی زیبایی از روستا را می توان در کشمون مشاهده کرد. حد پایانی به سمت هایی مثل جاده گاها با درخت های غیر مثمر و بلند و سر به فلک کشیده چون صنوبر پهلو به پهلو قرار گرفتند و گویی حصاری برای بادهای موسمی و یا تند و نیز مرزی قانونی برای جاده و قطعات زراعی ایجاد کرده است البته فواید دیگری برای این کار مترتب است.
... [مشاهده متن کامل]
اما ناحیه ای سرسبز و آباد دیگری در اطراف روستاها شکل گرفته است که ثمره ی حفر چاه و استفاده از موتور های گازوئیلی یا برقی برای بیرون اوردن اب از عمق زمین است که لفظ کشمون دیگر برای آن استفاده نمی شود و از ان با لفظ موتور و نام ان منطقه و یا نام های انتخابی دیگر استفاده می شود مانند موتور بموئیه ( بموئیه، اسم منطقه ی حفر چاه است ) موتور وحدت ( یک اسم انتخابی ) و گاهی از لفظ شرکت استفاده می شود مانند شرکت وحدت یا شرکت مُکا ( مجتمع کشاورزی امام ) که این موتور های آب و شرکت ها عموما بعد از انقلاب ایجاد شده است و هم محصولات باغی دارد و هم محصولات زراعی.
در شهرستان بهاباد به مناطق بیرون از روستا که عموما به روستا متصل بوده و در آن از گذشته کشاورزی می شده است کشمون گفته می شود در کشمون بیشتر زراعت، خصوصا کشت گندم صورت می گیرد. کشمون اغلب متعلق به تعداد زیادی زارع است که البته عده ای نسبت به بقیه دارای زمین و قطعات بیشتری هستند کشمون برخلاف باغ ها که عموما دارای حصار هستند بدون حصار هستند و کرت ها با مرزهای خاکی از یکدیگر جدا شدند و بالتبع زارعین به محدوده ی متعلق به هر زارع آگاه هستند گاهی اطراف قطعات و خصوصا لبِ جوی های خاکی درخت هایی غرس شده است درخت هایی چون بادام، زردآلو و غیره. گاهی هم در وسط کرت ها درختان میوه دیده می شود که بر زیبایی کشمون افزودند معمولا کشمون با آب قنات آبیاری می شود و در قسمت پایین دست ده واقع شده است و آب قنات با عبور از باغستان ها و گذشتن از وسط ده به قسمت پایینی می رسد کشمون یک محیط آرام و بی سر و صدایی است که هر از گاهی با صدای پرندگان و حیوانات بارکش سکوت را به موسیقی دلنشینی مبدل می کند و زارعانی هم در زمین های خود مشغول کسب روزی حلال هستند و بدین گونه نقاشی زیبایی از روستا را می توان در کشمون مشاهده کرد. حد پایانی به سمت هایی مثل جاده گاها با درخت های غیر مثمر و بلند و سر به فلک کشیده چون صنوبر پهلو به پهلو قرار گرفتند و گویی حصاری برای بادهای موسمی و یا تند و نیز مرزی قانونی برای جاده و قطعات زراعی ایجاد کرده است البته فواید دیگری برای این کار مترتب است.
... [مشاهده متن کامل]
اما ناحیه ای سرسبز و آباد دیگری در اطراف روستاها شکل گرفته است که ثمره ی حفر چاه و استفاده از موتور های گازوئیلی یا برقی برای بیرون اوردن اب از عمق زمین است که لفظ کشمون دیگر برای آن استفاده نمی شود و از ان با لفظ موتور و نام ان منطقه و یا نام های انتخابی دیگر استفاده می شود مانند موتور بموئیه ( بموئیه، اسم منطقه ی حفر چاه است ) موتور وحدت ( یک اسم انتخابی ) و گاهی از لفظ شرکت استفاده می شود مانند شرکت وحدت یا شرکت مُکا ( مجتمع کشاورزی امام ) که این موتور های آب و شرکت ها عموما بعد از انقلاب ایجاد شده است و هم محصولات باغی دارد و هم محصولات زراعی.
مکانی که در آن به کشاورزی می پردازند
زمین پهناور که در ان چیزی یاد کاشته باشد.
معنی کشتزار👆👆👆
معنی کشتزار👆👆👆
لته
زمینی پهناور که در ان چیزی کاشته باشد
شالی