derogate (فعل)تخفیف دادن، کاستن، باطل کردن، خفت دادن، فسخ کردن، کسر کردن، عمل موهن انجام دادنmute (فعل)کسر کردنdeduct (فعل)کم کردن، کسر کردن، وضع کردن، منفی کردنsubduct (فعل)ربودن، کشیدن، بیرون بردن، تفریق کردن، کسر کردنdetract (فعل)کاستن، کم کردن، گرفتن، کسر کردن، کاهیدنwrite off (فعل)کسر کردنdefalcate (فعل)کسر کردن، اختلاس کردن، دستبرد زدن
از چیزی زدن: [عامیانه، کنایه ] از مقدار چیزی کسر کردن .کم گذاشتنپول آن یخچال و فرش ها را از حقوقش کم گذاشتند+ عکس و لینک