کسالت الکلیhangoverکسالت اورtedious, humdrum, causing sickness, lethargic, flat, tiresomeکسالت داشتنto be ill, to not feel wellکسالت و لختی در اثر پر خوریlogy
disorder (اسم)ژولیدگی، اشفتگی، بی نظمی، بی ترتیبی، اختلال، نابهنجاری، کسالتillness (اسم)سقم، خستگی، اهو، شرارت، مرض، ناخوشی، کسالت، بدی، بیماری، عارضه کسالت
این کلمه کسالت از دو بخش تقسیم شده. . . که ما راجب هیچ کدومشون قرار نیست حرف بزنیمبی حالیبیماریکسالت : [ اصطلاح پزشکی ] حالتی است که در فرد پدید می آید و طـی آن فعالیـت های اجتماعی وی مختـل می شود.رنجوریtiredness+ عکس و لینک