کساد

/kesAd/

    bearish
    dull
    stagnant
    dead
    slack
    sluggish
    dull market
    dullness (of market)
    quiet

فارسی به انگلیسی

کساد شدن
slack, slacken

کساد شدن فعالیت به طور ناگهانی
slump

کساد شدن قیمت به طور ناگهانی
slump

کساد کردن
to make dull

کساد کردن بازار
depress

مترادف ها

slack (اسم)
قطع، سکون، انقطاع، کسادی، شلی، کساد

off (اسم)
کساد

tight (صفت)
خسیس، سفت، محکم، مقید، کیپ، تنگ، لول، کساد، ضیق

sluggish (صفت)
کند، تنبل، اهسته رو، بطی ء، کساد، لش، گرانجان

insensitive (صفت)
بی عاطفه، بی حس، جامد، کساد، غیر حساس، کرخت

inactive (صفت)
سست، تنبل، بی کاره، بی اثر، بی جنبش، غیر فعال، بدون فعالیت، کساد، ناکنش ور، بی حال

stagnant (صفت)
متراکم، راکد، کساد، ایستا، بدون حرکت

پیشنهاد کاربران

سوت و کور
در پارسی " بی رواگ " به چم بی رونقی ، در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
Economic stagnation
در اقتصاد به ایستایی، بیحرکتی، توقف، خمودی، سکون، کسادی، وقفه، ≠ رونق، گفته می شود.