کرکی

/korki/

    (made) of soft wool
    downy
    flannel
    fleecy

مترادف ها

fuzzy (صفت)
تیره، کرکی، ریش ریش، خواب دار

cottony (صفت)
پنبه ای، کرکی، نرم

fluffy (صفت)
کرکی، نرم، پرزدار، پر مانند

villous (صفت)
کرکی، مودار، مخملی

flannelette (صفت)
کرکی

flocculent (صفت)
کرکی، قلمبه شده

villiform (صفت)
کرکی، پرزدار، مخملی، دارای ریشه های کرکی و مخملی

plumy (صفت)
کرکی، نرم، پردار، با پر اراسته، شبیه پر

tomentous (صفت)
کرکی

پیشنهاد کاربران

درنا
در خیابان یا آهنگ های هیپ هاپ به معنی فردی هست که معتاد به کراک باشه ( تقریباً شبیه کوکایین )
تخم مرغ به گویش گیلکی
مرغر، پرخنده