کرک کلمه ای تورکی است که در اصل کورک بوده و به معنی پوستین و پشم و موی گوسفند و بز است لغتنامه شاهمرسی
منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
در زبان لکی یعنی ۱. موهای نرم بره ها و برخی بزهای نژادی۲. حالت کُرک وقتی مرغ روی تخم به مدت ۲۰ روز می خوابه حالت تدافعی مرغ و خوابیدن روی تخم ها رو کُرک یا کُرچ می گویند جمع شدن مرغ و پف کردن پرهای مرغ و بوقلمون و پرندگان اهلی را کُرک شدن گویند
کرک یا کرک نوح از مناطق جنوبی لبنان در ۵۵ کیلومتری بیروت، پایتخت لبنان و در دامنه کوه های صنین و در موازات رود البردونی قرار داشته و از جنوب به شهر زحله و از شمال به شهرک فرزل منتهی می شود و در شرق آن نیز جاده بیروت - دمشق و در غرب نیز رشته کوه های غربی لبنان قرار دارد و محل تولد محقق کرکی است. ... [مشاهده متن کامل]
کرک، کلمه ای سریانی از ریشه «کرکو» به معنی قلعه است و در زبان عبری نیز «کِرکونوّه» یا شهر صلح نامیده می شود. عرب ها آن را با فتحه روی کاف و سکون «ر» به معنی کوه تلفظ می کنند تا از شهر کرَک در اردن که با فتحه روی حرف «ر» خوانده می شود، متمایز باشد. شهرت این شهر به کرک نوح به این دلیل است که طبق قولی آرامگاه نوح در آن واقع بوده و در بقاع شهرت بسیار زیادی دارد و در کنار این آرامگاه، مسجد سنگی بنا شده است. • محقق کرکی • کرک • درباره کرک نوح • آرامگاه نوح • جاذبه های گردشگری لبنان • جوامع مسلمان شیعه در لبنان • محوطه های باستان شناختی در لبنان • محوطه های رومی در لبنان • مناطق مسکونی در استان بقاع • مناطق مسکونی در ناحیه زحله • مقاله های دارای شرح مختصر • شرح مختصر متفاوت با ویکی داده • مختصات در ویکی داده • صفحاتی که از جعبه اطلاعات منطقه مسکونی بدون مختصات استفاده می کنند
کبک دشتی تیهوی گندمزار ـ گندمزار مرغ در میان گندم لانه می سازد به مزرعه جو الطفاتی ندارد تمام محسنات مرغ خانگی در این حیوان موجود است
در زبان گیلکی به مرغ تخم گذار ( ( کَرک ) ) می گویند و به مرغ جوان که هنوز تخم نمی گذارد یا تازه شروع به تخم گذاری کرده ( ( کاَکِت ) ) می گویند و به مرغی که مادر است و جوجه دارد ( ( کولوشکون ) ) می گویند
کَرَک در پارسی میانه و نیز در گویش هراتی و گویش های زبان کردی، در پارسی دری به ویژه در گویش کرمانی واژهٔ بدبده و بودنه و بدیده، در پارسی دری کهن وَرْتِج/وَرْتیج/وَرْدیج و در مازندران و برخی مرز گیلان و سمنان وَرده از نام های دیگر این پرنده است. در زبان گیلکی نیز آن را وُشُم/وُشوم می نامند ... [مشاهده متن کامل]
آید از باغ بی سرود و بازیج دستک بکراعه می برآرد ورتیج. زینتی ( از لغت نامه اسدی ) . گشته در چنگل عشق تو گرفتار دلم همچو ورتیج که در چنگل باز است اسیر. طرطری تا نباشد همچو عنقا خاصه در عزلت غراب تا نباشد همچو شاهین خاصه در قدرت کرک جان خصم از تیر سیمرغ افکنت بر شاخ عمر بادلرزان در برش چون جان گنجشک از تفک. انوری دل ز عشقت سحر مطلق میکند همچو ورتج حق یلقلق میکند. انوری هلاک ساختم این مرغ نیم بسمل خویش سحر که مدح جمالش شنیدم از وردیج.
Kark در زبان گیلکی به معنی مرغ
پشم نرم
سلمان فارسی زمانی ک با عبا و روپوش در حالی ک پوشانده بود ایرانیان میگفتند کرک امذ یعنی خیانتکار امد
کرک : ک با تلفظ ضمه بلدرچین کرک، اگر کوروک خوانده شود زمانی که مرغ روی تخم مرغ ها برای حفظ حرارت آنها و تبدیل به جوجه کراک اگر اینجوری خوانده شود ماده مخدر کراک که از مشتقات هروئین و مواد صنعتی است
در زبان گیلانی یعنی مرغ
درگویش تاتی ( karka_کرک ) به مرغ میگویند.
کرک:کرک :[ اصطلاح فرش بافی ]الیاف ظریف لابلای موی بز یا شتر است و لیکن در فرش، به الیاف ظریف و بلند پشمی ( مانند پشمهای گوسفندان نژاد مرینوس در استرالیا و یا بلوچ ) کرک گفته می شود.
روستای کرک از توابع بخش گاماسیاب شهر نهاوند است. این منطقه ی متمدن مسکن قومی بااصالت و شریف بوده و هست. ( ( طایفه زیار ) ) مهاجرینی بوده اند که از ناحیه ی زیار نشین لرستان به روستای کرک کوچ کرده بودند. بزرگان این طایفه در گذشتههمچون شیخ احمد نثاری، اسد خان نثاری، گل محمد نثاری، نور محمد نثاری بوده اند. ... [مشاهده متن کامل]
روستای کرک در بخش گاماسیاب نهاونداست. این مکان متمدن مسکن قومی با اصالت و شریف بوده. ( ( طایفه زیار ) ) مهاجرینی بوده اندکه از ناحیه ی زیار نشین لرستان به این منطقه کوچ کرده اند. بزرگان این طایفه همچون شیخ احمد نثاری، گل محمد نثاری، نورمحمد نثاری بوده اند.
کُرُک=مرغی که تب عشق کرده و از جوجه درآمده است و روی تخم و یا هرچیزی به مثل تخم مرغ حتی پیاز سفید میخسبد چون هوس مادر شدن را دارد یا باید تخم مرغ در زیرش گذارند تا جوجه شود و یا باید در اب سرد او را بیندازند تا تب عشق فرو نشیند چون درجه حرارتش از چهل درجه بالاتر شده است
کَرَک=بلدرچین کبک صحرایی پرنده گندمزار
کرک=کام است سقف دهن کرک نام دارد
شکاف بالای کام و حلق را کرک میگویند مثلا کرک گرفتگی یا کرکش افتاده است و خیلی خانم ها در قدیم تخصص گرفتن کرک و بالا دادن ان را از توی دهان شخص بیمار بلد بودند
پشمی بسیار نرم ولطیف که در زیز موی بز می روید و بسیار گران هم هست منتها باید مو و شعور ات انرا گرفته و کرک خالص باشد و کرک از پشم گرانتر است و گرمی ونرمی جامه کرکی منحصر به فرد است و لذا چون همیشه با مو ... [مشاهده متن کامل]
وارد بازار تجارت شده است در سرا ها و تیمچه های داد و ستد همیشه نام ان با مو امده است مثلا میگویند کرک ومو کیلویی چند است چه به جاییکه مو ارزش خرید و فروش امروزه ندارد چون فقدرمو در سیاه چادر های قدیم مصرف میشد چون ضد اب بود و خاصیت مو آنست که آب را عرضی عبور نمیدهد و آب از لوله باریکی که در دل مو است و امروز با علم نانو تشخیص داده شده است به سمت شیبی خود حرکت میکند
نام روستای لر نشین در شهر نهاوند استان همدان کرک::پشم در این روستا نمد و کلاه نمدی لری بافته می شود
در زبان کردی در لهجەی سورانی کورک به مرغی میگن که روی تخم نشیند برای جوجه دار شدن
کرک مرغی است که روی تخم نشنید تا جوجه آورد. واژه کهرکتاس در زبان باستان همان مرغ و کرکس می باشد. در گونه ای از لهجه محلی هنوز مرغ را کرک صدا میزنند. درود به شما
کرک به معنایی پل چوبی است
کرک ( crack ) :رجوع به کلمه ی"کراک"
[ کِ ]؛ کرک در زبان تبری ( مازنی ) به مرغ گفته می شود.