در گویش محلی راوری به . چروک .
میگن . کُرچ .
مثلا : رَختام کُرچو شده
یعنی لباسام چروک شده
اما
کُـرچِـش دَر آوردن یعنی جبران کردن ، تسویه کردن
لازم به ذکر است که واژگان کهن کرچkerch, کرکkork وکرچkorchدر زبانها وگویشهای لری همگی همریشه هستند. در این واژگان تبدیل رایج ( حرف چ> ک ) ویا برعکس آن در زبانشناسی رایج است. هنگامی که عمیقا به معانی واژگان
... [مشاهده متن کامل] �کرچkerchبه معنی جمع شدن وقوز شدن و. . . � و�کرکkork به معنی مرغ کرک یامرغ کرچ[مرغی که خودراروی تخم مرغهاجمع کرده وآمادگی برای خوابیدن روی تخم ها رادارد� مینگریم، متوجه میشویم که در اصل یک مفهوم و معنی عام ومشترک دارند وفقط اشکال، حالات وصورتهای مفهوم ومعنی این واژگان متفاوت است.
درزبان لری واژه کهن وآریایی�کرچ Kerch� به معنی قوز کردن، جمع شدن، چین وچروک دار، ناصاف وخود راجمع کردن ( دراثرسرما، ببماری و. . . ) به کارمیرود. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی از جمله زبان انگلیسی شده
... [مشاهده متن کامل] وبه صورت�crouch, crease و. . . به معنی جمع شدن، چین وچروک، خودراجمع کردن، قوز کردن و. . . میباشد. در واژه کهن �کرچkerch� تبدیل حرف ( چ > ز ) روی داده است. این واژه همراه با واژه�لوچ� به صورت �کرچ لوچ� به کار میرودوجالب اینجاست که خود قسمت دوم این ترکیب یعنی�لوچ� نیز واژه ای کهن و آریایی است ( که درباره این واژه�لوچ� توضیح لازم ومفصل را ارائه کردیم ) . مثال دیگری در لری:�می یا کرچ� به معنی موهای فرفری، نا صاف، جمع شده ومجعد. . . و مثالهای زیاد دیگر. . .
مرغی که روی تخم خوابیده
در لری بویر احمدی
معادل مرغ کرچ = کِرُک یا کُرُک می باشد
در گفتار لری :
کُرچ = گناس ، خسیس
کِرچَ= عطسه، اَچِه ( لری )
کِرچنیدن = عطسه کردن
غِرچ، قِرچ، قُرچ، خِرچ ( کرچ ( فارسی ) ) = بریدن، تیکه کردن
کُرچ؛ حالت مرغی که آمادۀ خوابیدن روی تخم است.
در زبان گیلکی به معنای ترد