curtsy, genuflect, kowtow, stoop, to do homage(to), to bow down (before)
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
تعظیم، تواضع، احترام، کرنش
پیشنهاد کاربران
مترادف کرنش: احترام، تعظیم، تکریم، حرمت، سلام
برابر پارسی: فروتنی، سرفرودآوردن
معنی انگلیسی:
bow, genuflection, obeisance, stoop, strain
برابر پارسی: فروتنی، سرفرودآوردن
معنی انگلیسی:
واژه ی کرنش. [ ک ُ ن ِ ] ( اِ ) کورنش ( در ترکی ) . گورنیش ( در ترکی جغتایی ) . سر فرودآوردن. تعظیم. ( فرهنگ فارسی معین ) . سرفرودآوردن علامت خضوع را. بعلامت تکریم دوتا شدن. تعظیم کردن. ( یادداشت مؤلف ) . رجوع به کرنش کردن شود.
... [مشاهده متن کامل]
ماخوذازترکی:فروتنی، تواضع، سرفرود آوردن دربرابرشخص بزرگ
( اسم ) سر فرود آوردن تعظیم .
منبع. لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
... [مشاهده متن کامل]
ماخوذازترکی:فروتنی، تواضع، سرفرود آوردن دربرابرشخص بزرگ
( اسم ) سر فرود آوردن تعظیم .
منبع. لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
کُرنِش:تعظیم.
" کرنش مینمایم ":تعظیم مینمایم.
" کرنش مینمایم ":تعظیم مینمایم.
چند سالی میشه که برخی از حکام جبار و خودشیفته به جای "کرنش" از عبارت زیر استفاده میشه؛
نرمش قهرمانانه
نرمش قهرمانانه
کرنش کلمه ای تورکی است به معنی تعظیم در لغتنامه های دهخدا معین شاهمرسی و دانشنامه فارسی تورکی قید شده است در اصل حالت رمه در هنگام گرماست که سر به زیر و پشت سر هم می روند
کُرنُش برگرفتە از واژەی کووڕ ( کوژ ) ِ زبان کوردی است کە مصدرمرکب آن بەصورت کرنوبردن یا کرنوش بردن بەمعنای خم شدن و مجازا بەمعنای سجدەبردن و تعظیم کردن هنوز کاربرد دارد، واژەی کوڕنۆش از کوڕ ( کوژ، خمیدە
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
) نۆش ( نوش ) ساختە شدەاست کە در زبان کوردی به نحوەی نوشیدن مستقیم و بدون ظرف و لیوان انسان از چشمەهای مسطح ( کە اکثرا بدن در حالت کوژ و خمیدە قرار میگیرد ) گفته میشود ( حالتی شبیه سجده کە دستها هم بەعنوان تکیەگاه روی زمین قرار دادە میشود ) ، بەنظر میرسد کرنُش یا کڕنۆش از اول هم بە همین منظور بکار رفته و بعدا در گذر زمان بسط معنایی یافتە و مفاهیم مشابه دیگری را نیز دربر گرفته است
این واژه مغولی است چنانکه واژه نوکر
در پارسی برابر اینها دها واژه زیباست
در پارسی برابر اینها دها واژه زیباست
فروسری ( پیش "ف" ، زبر "س" )
در اصطلاح فیزیک، ( strain ) یا کُرنشبه تغییر در طول جسم جامد در هر جهت نسبت به طول آن جسم در همان جهت که در اثر اعمال نیرو ( تنش ) پدید می آید، گفته می شود و آن را با علامت{\displaystyle \epsilon }نشان می دهند. ε= δ/E
در پارسی " خمش " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو.
خمیدن = کرنش کردن
خمیدن = کرنش کردن
باید توجه داشته باشید که این لغت ترکی جغتایی است . . . . . ترکی که خواستگاه و کانون ان خراسان بزرگ است. . . . . و در حوالی هرات اریانا . . . . افغانستان. . . . . .
ک هو
ک هو
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)