کرم خورده

/kermxorde/

    worm-eaten
    wormy
    carious
    decayed

مترادف ها

grubby (صفت)
کثیف، شلخته، کرم خورده، کرمو

carious (صفت)
پوسیده، کرم خورده

wormy (صفت)
کرم خورده، خزنده، کرم مانند، کرم دار

vermiculate (صفت)
کرم خورده، موج دار، دارای خطوط موجی

worm-eaten (صفت)
پیر، کهنه، بی ارزش، کرم خورده، فاسد شده، کهن سال، سوراخ شده

پیشنهاد کاربران