کردگار

/kerdegAr/

    creator
    god

پیشنهاد کاربران

در پارسی میانه: کرتکار
خالق خدا
در کُردی این کلمه دقیقا اینجوری نوشته میشه و معنیش هم همینه فقط همه ی صامت هاش با سکون تلفظ میشن.
کْرْدْگارْ
جناب جلال الدین محمد بلخی ( رومی/مولوی/مولانا ) می فرماید:
”لیک دعوت واردست از کردگار
با قبول و ناقبول او را چه کار“
مانک: دعوت دیگران ( به دین و مذهب خویش ) امری است پذیرفتنی، ولی اینکه ایشان دعوت شما را پذیرفت یا نپذیرفت دیگر به شما ذره ای ربط ندارد. آنها حق انتخاب دارند و هرگز نباید کسی را مجبور به پذیرش اعتقاد خود کنیم و در تصمیم گیری ایشان دخالت کنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

در اینجا دیدیم که کِردِگار به معنی خلق خدا ( مردم ) بکار رفته است. اما گویا در برخی جای ها به مانک خداوند هم می تواند باشد. البته طبق دیدگاه فرهنگ معین، کردگار به مانک ”دانسته و عمداً“ هم است. پس شاید بشود این گونه هم معنی کرد مصرع اول را:
دعوتِ ( مردم ) از روی عمد و آگاهانه اشکالی ندارد، اما تصمیم گیری ایشان دیگر به خودشان مربوط است.
ولی من ترجمه ی آغازین را بیشتر دقیق می دانم.

آفریدکار آفریننده
خداوند
آفریدگار
واژه ی کردگار از زبان فارسی وارد زبان انگیسی شده و به creator تبدیل شده. بنابراین واژه creator به معنی خالق و آفریننده همان واژه ی کردگار است البته با اندکی تفاوت در تلفظ.
کردگار جمع است یا فرد
پروردگار

صفت فاعلی مرکب : کرده ار . . . به معنی : انجام دهنده ، آفریدگار یا پدید آورنده
خداوندگار
کردگار: در پهلوی کردتگار kartgār بوده است.
( ( بُوی در دو گیتی ز بد رستگار ،
نکوکار گردی بَرِ کَردگار، ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 207 )
واژه ی کردگار از زبان فارسی وارد زبان انگیسی شده و به creator تبدیل شده. بنابراین واژه creator به معنی خالق و آفریننده همان واژه ی کردگار است البته با اندکی تفاوت در تلفظ. ( نگارنده )
...
[مشاهده متن کامل]


در ترکی آذری، این لغت در بین عوام، در مفهوم دیگری استفاده می شده است؛ به معنی حقه باز؛ بسیار روباه صفت
متضاد کلمه
رابیاورید
به وجود آورنده
آفریننده آفریدگار خدا
افریننده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٨)