کربن

/karbon/

    carbon
    carbo-

فارسی به انگلیسی

کربن 14
radiocarbon

کربن 41
radiocarbon

کربن افزا
carburetor

کربن پرتوزا
radiocarbon

کربن دار
carbon, carbonaceous, carboniferous

کربن زدایی کردن
decarbonize

کربن سنجی
carbon-date

کربن فعال
activated carbon

کربن گیری کردن
decarbonize

مترادف ها

carbon (اسم)
کربن، ذغال خالص، الماس بیفروغ

پیشنهاد کاربران

"پِیزُگ"
از واژه ی زغال یا زگال می توان نوواژه ای به جای واژه ی کربن برساخت.
پِیزگ نوواژه ای ست به جای واژه ی کربن.
پِیزگ: پی=پایه - زُگ=زگال، زغال.
پیزگ= کربن، گوهر یا عنصری که پایه ی ساخت زغال است.
《 پارسی را پاس بِداریم 》
کَربُن
شایَد کَربُن با واژه یِ کَرپِ پارسی که دَر پِیکَر ( پِیکَرپ ) به جای مانده هَم ریشه باشَد.
پیش نَهاد : کَرپین : مانَندِ کَرپ
سوختن و حرارت
کَربُن
این واژه با پارسی هم ریشه است :
کَربُن : کَر - بُن
کَر= گُر : به مینه ی سوختن و آتش گرفتن است ، مانند:
گُر گرفتن آتش ، هم چنین در کُردی : آگُر= آتش
بُن = پایه ، شالوده ، ریشه، بیخ
پیشنهاد : گُربُن: ماده ای که بُن یا زات آن سوختنی ، گُرپذیر ( قابل احتراق ) است.
کربن=سوختن زا ( عنصری که باعث سوخت وسازمی شودچه دربدن موجودات زنده چه درموتوراحتراقی وغیره ) .