کرباس

/karbAs/

    tent-cloth
    canvas
    burlap

فارسی به انگلیسی

کرباس اندود
tarpaulin

کرباس پشت
canvasback

کرباس محله
necropolis, bone-yard

کرباس نازک
duck

مترادف ها

canvas (اسم)
نقاشی، کرباس، بوم نقاشی، پرده نقاشی، پارچه برزنت، پارچه مخصوص نقاشی، کف رینگ بوکس یا کشتی

canvass (اسم)
نقاشی، کرباس، پرده نقاشی، پارچه مخصوص نقاشی، کف رینگ بوکس یا کشتی

burlap (اسم)
پارچه کیسه ای، کرباس

toile (اسم)
کرباس، خمار، پارچه کتان نازک

sackcloth (اسم)
کرباس، خرقه، پارچه کیسه دوزی، پارچه گونی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس نامهٔ باستان دکتر میر جلال الدین کزازی
واژه ی کرباس فارسی هست به عربی جنفاص به ترکی آذربایجانی کتان می شود
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کرباسکرباسکرباسکرباس
کرباس. یک پارچه سفید رنگ هستش. اما برای تمثیل ومثال استفاده میشه همه سر ته یک کرباسن یعنی همه در یک اندازه ومساوی هستند. شبیه هم بودن. . .
کرباس : تحریف تاربافت یا کاربافت به معنای پارچه ای که با دستگاه کار بافته شده است و کلمه کارتون انگلیسی که در اصل به معنای پرده بوده وتغییر معنی داده و کلمه تارتِن ( دامن اسکاتلندی ) نیز تحریف کار تَن به معنای پارچه تنیده شده می باشد
رگوگ
رکو