کرانه

/karAne/

    beach
    coast
    edge
    end
    front
    frontage
    sand
    seacoast
    seashore
    strand
    waterfront
    waterside
    littoral
    border

فارسی به انگلیسی

کرانه ای
littoral, maritime, seaboard, waterside

کرانه دریا
seaboard

کرانه سراشیب دار
brae

کرانه گرفتن
beach

مترادف ها

boundary (اسم)
مرز، سرحد، خط سرحدی، کرانه

mete (اسم)
میزان، خط مرزی، کرانه، پیمانه، سنگ مرزی

shore (اسم)
ساحل، لب، کنار دریا، کرانه

strand (اسم)
مجرا، ساحل، کنار دریا، کرانه، رشته، مجرای سیم، بندرگاه، لا، لایه، کنار رود

littoral (اسم)
کرانه، ناحیه ساحلی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ فارسی یافرهنگ عمید
واژه ی کرانه از ریشه ی واژه ی کران و ه فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کرانهکرانهکرانهکرانهکرانه
جانب، جهت، کنار، کناره، افق
حمید رضا مشایخی - اصفهان
سلیم
کرانه: پایان پذیری مانند کرانه دریا یعنی جای پایان پذیری دریا.
کرانه . با اندکی جابجایی بین حرف ر . و . ن تبدیل کناره یا همان کنار می شود در سانسکریت هم این واژه هست معنی هر دو هم یکی هست
اصطلاحی در علوم جغرافیا و نظامی ) حاشیه ی رودخانه را کرانه میگویند.
West bank
کرانه یا ساحل باختری رود اردن در کشور فلسطین
شق
لبه، انتها، کنار، نهایت
در پهلوی: اکرنه = بی کران = بی نهایت
کرانه : /karāne/ کرانه به معنی ساحل، کنار، کران.
اسم کرانه مورد تایید ثبت احوال ایران برای نامگذاری دختر است .
کرانه : این کلمه در زبان سانسکریت و انگلیسی می باشد ( karana ) و ( corner )
کرانه : در پهلوی کرانگ krānag بوده است.
( ( ( ( از این در سخن چند رانم همی
همانا کرانش ندانم همی ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 210 )

کرانه کردن: سپری کردن ، گذراندن. �مادّتِ معیشت من آن بود که هر روز یگان دوگان ماهی می گرفتمی و بدان روزگار کرانه می کرد ( می کردم ) � ( کلیله و دمنه. نصراله منشی )
افق
حاشیه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)