pilaf, pilaff
فارسی به انگلیسی
پیشنهاد کاربران
صفحه ۳۵۰
عکس منبع. فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا پایین قرار می دهم
واژه ی کته از ریشه ی واژه ی کت وه فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




عکس منبع. فرهنگ واژه های اوستا لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا پایین قرار می دهم
واژه ی کته از ریشه ی واژه ی کت وه فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




صفحه ۳۵۰ کتاب فرهنگ واژه های اوستا
لینک کتاب رو پایین قرار می دهم.
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا پایین قرار می دهم.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




لینک کتاب رو پایین قرار می دهم.
لینک کتاب فرهنگ واژه های اوستا پایین قرار می دهم.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
... [مشاهده متن کامل]
• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹




کته واژه ای تورکی است که به چم برنج دم پختک است واژه نامه شاهمرسی
کُـتـه
در گویش محلی راوری
به اُجاقهای قدیمی که با سوختن هیزم یا چوب استفاده میکرند ، کُته میگویند ( به اُجاقهای صحرایی هم گفته میشه )
در گویش محلی راوری
به اُجاقهای قدیمی که با سوختن هیزم یا چوب استفاده میکرند ، کُته میگویند ( به اُجاقهای صحرایی هم گفته میشه )
کَته یعنی مخزن نگهداری چیزی مانند زغال Bunker
دمپخت
کته مترادف سنب به معنی خانه زیرزمینی است وهاشم رضی درکتاب فرهنگ ایرانی پیش اززرتشت درترجمه وندیدادص 65گته را =اتاق معنی کرده ودرجامع مفید نیزدرگزارش استانبول ازخانه هایی یادشده که درزمین کنده وسایابانی بربالای آن برپاکرده اند وآن را کته با فتحه ک وت می خوانند
پستو
در گویش های محلی در افغانستان �کته�یعنی بزرگ. متضاد آن �ریزه�یعنی کوچک. طور مثال بچه کته شده باید مکتب برود. یا بر عکس بچه هنوز ریزه است مکتب نمیرود. مکتب یعنی مدرسه.
کَتَه به میرشکاری افتاده ، افتادن ، وامانده
وقتی که جلو طاقچه یا درگاه را دیوار بکشند و بعنوان مخزن گندم یا آرد استفاده کنند به آن کته می گفتند مانند تاپو
کِتِه ( kete ) در مازندرانی به چم توله میباشد. سگ کته: توله سگ
کَته ( kate ) در پارسی به چم برنج دمپخت میباشد.
کَته ( kate ) در پارسی به چم برنج دمپخت میباشد.
گویش مازنی توله
سلام. خدا قوت
من محسن شفاهی در تاریخ ١٣:٥٣ - ١٣٩٨/٠٧/٢٦ اعراب کلمه " کته " رو اشتباه تایپ کردم. ممنون میشم اگر اصلاح فرمایید.
کَتِه
[ گویش کوهمره ای] /kate / پاکنی درختان در فصل بهار با کلنگ یا تیشه.
... [مشاهده متن کامل]
خصوصا قسمتی از زیر درختان و نزدیک تنه درخت که شخم زدن آن ها با قاطر، تراکتور، تیلر، گاو و . . . غیر ممکن است یا گاوآهن به ریشه و تنه درختان آسیب وارد می کند. ( انجیرستان های روستای سمغان )
اصلاح: کَتِه ( نادرست )
کَتَه ( درست ) kata [ کَ تَ ]
من محسن شفاهی در تاریخ ١٣:٥٣ - ١٣٩٨/٠٧/٢٦ اعراب کلمه " کته " رو اشتباه تایپ کردم. ممنون میشم اگر اصلاح فرمایید.
کَتِه
[ گویش کوهمره ای] /kate / پاکنی درختان در فصل بهار با کلنگ یا تیشه.
... [مشاهده متن کامل]
خصوصا قسمتی از زیر درختان و نزدیک تنه درخت که شخم زدن آن ها با قاطر، تراکتور، تیلر، گاو و . . . غیر ممکن است یا گاوآهن به ریشه و تنه درختان آسیب وارد می کند. ( انجیرستان های روستای سمغان )
اصلاح: کَتِه ( نادرست )
کَتَه ( درست ) kata [ کَ تَ ]
کَتِه
[ گویش کوهمره ای] /kate / پاکنی درختان در فصل بهار با کلنگ یا تیشه.
خصوصا قسمتی از زیر درختان و نزدیک تنه درخت که شخم زدن آن ها با قاطر، تراکتور، تیلر، گاو و . . . غیر ممکن است یا گاوآهن به ریشه و تنه درختان آسیب وارد می کند. ( انجیرستان های روستای سمغان )
[ گویش کوهمره ای] /kate / پاکنی درختان در فصل بهار با کلنگ یا تیشه.
خصوصا قسمتی از زیر درختان و نزدیک تنه درخت که شخم زدن آن ها با قاطر، تراکتور، تیلر، گاو و . . . غیر ممکن است یا گاوآهن به ریشه و تنه درختان آسیب وارد می کند. ( انجیرستان های روستای سمغان )
کته . [ ک َ ت ِ ] کته در گویش سیستانی سخره ادا کردن جسم و یا عضو بزرگ بکار می رود و به صورت مرکب می باشد . مانند کته کله ، کته گوش ، کته شمشیر و غیره
[ کِ ، تِ ]؛ کِتِه در زبان تاپوری ( طبری ) به معنای بچه گربه، بچه سگ، بچه موش و امثال این حیوانات می باشد.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)