کتف

/ketf/

    shoulder
    shoulder(-blade)

مترادف ها

shoulder (اسم)
سفت، جناح، شانه، کتف، دوش، هر چیزی شبیه شانه

scapula (اسم)
شانه، کتف، استخوان کتف، کمربند شانه ای، استخوان سرشانه، عظم کتف

scapular (صفت)
کتف، کتفی

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ پاشنگ
واژه ی کتف از ریشه ی واژه ی شکفت فارسی هست
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کتفکتفکتفکتفکتف
کفت به گویش بختیاری یعنی گردنه مثل کفت مغول کش منطقه روگر شهرستان اردل
اکن
واژه کتف
معادل ابجد 500
تعداد حروف 3
تلفظ [ketf]
ترکیب ( اسم ) [عربی، جمع: اکتاف] ‹کفت، کت› ( زیست شناسی )
مختصات ( کِ ) [ ع . ] ( اِ. )
منبع فرهنگ فارسی معین
خا، دوش، کول، شانه، کت، منکب
کت
در زبان لری بختیاری
کت::kat. کتف
کولkol
دوشdosh.
شون::shovn. شانه
کت و کول::katokol
خا