captain
فارسی به انگلیسی
مترادف ها
رهبر، کاپیتان، فرمانده یا خلبان هواپیما، ناخدای کشتی، فرمانده کشتی بازگانی، جست و خیز کننده
پیشنهاد کاربران
سرباش. سرتیم.
سرگروه، سردسته، سریار
واژه کاپیتان
معادل ابجد 484
تعداد حروف 7
تلفظ [kāpitān]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: capitaine]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kApitAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
معادل ابجد 484
تعداد حروف 7
تلفظ [kāpitān]
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: capitaine]
مختصات ( اِ. )
آواشناسی kApitAn
الگوی تکیه WWS
شمارگان هجا 3
منبع فرهنگ فارسی معین
رهبر _ کشتیبان
سردسته
واژه ای فرانسوی -
یکی از معادل های فارسیش: سَر تیم، سَر یار
یکی از معادل های فارسیش: سَر تیم، سَر یار