کاوه

/kAve/

    kaveh

پیشنهاد کاربران

کاوه ؛ کاوشگر ، کابی
کاویدن ، کاوش ، کابیدن ، کند و کاب ، کابیدن.
در طبیعت عمل کندن منجر به کاو شدن یا کِرْوْ شدن می شود.
کِرْوْ یعنی حفره یعنی انهنا. یعنی منحنی
در آینه ها نیز سه نوع آینه داریم ( تخت کاو کوژ )
...
[مشاهده متن کامل]

محدب برآمده کوژ
مقعر کاو گودی قعر
کلمه ی کابُل نیز که شهری از شهرهای افغانستان امروزی و ایران تاریخی می باشد به معنی شهر تحقیق و پژوهش شهر کاوش.

کاو ( برعکس کوژ ( قوز / قوس ) ) / کاوه / کاوش / کاویدن / cave به قعر و معقر اشاره دارد یعنی از عمق و درون آمده از همینرو به غار در لاتین cave گفتند یعنی از درون آمده
=> کاویدن و کاوش اشاره به عمق نگری / یابی دارد و کاوه یعنی از درون آمده
...
[مشاهده متن کامل]

البته اینکه کوه از کوت آمده یا کاو به جمع بندی نهایی نرسیدم اما بیشتر میماند از آنجا که در گذشته برخی ه را به ریخت ة مینوشتند گمان بیشتر به این میرود کوه - - > کوة بوده و برای اینکه با کوت ( نوعی خوراکی که باعث رشد و انباشته شدن میشود ) اشتباه نشود انرا به کوة نوشتند و بعدها به ریخت کوه درامد .
کوت بعدها کود شد که در کشاورزی برای رشد بکار میرود و کوه هم به مینای روی هم انباشه را دارد همچون تپه یعنی برامده ( از تپ / تب و تاب و . . . یعنی کش و قوس و ضربه و تپیدن و برامدن آمده )

مجلهٔ کاوه ( با عنوان روزنامهٔ کاوه نیز شناخته می شود ) نشریه ای بود که از ۱۳۳۴ ه‍. ق تا ۱۳۴۰ ه‍. ق به زبان فارسی در برلین چاپ می شد. مؤسس این مجله، حسن تقی زاده بود. این مجله از جمله مهم ترین منابع پیرامون باستان گرایی در ایران به شمار می آید.
...
[مشاهده متن کامل]

تصویر صفحهٔ اول روزنامه، مردی بود که درفش کاویانی در دست گرفته و عده ای از سپاهیان و شورشیان با اسلحه های گوناگونی به دنبال او حرکت می کنند.
نشریهٔ کاوه توسط حسن تقی زاده به عنوان یک نشریهٔ سیاسی در جریان جنگ جهانی اول تحت کمیتهٔ دفاع ملی منتشر می شد تا احساسات ملی گرایانه و ضد روسی و موافق با آلمان را در میان ایرانیان تقویت کند. یکی از دلایلی که تقی زاده درفش کاویانی را به عنوان نشان نشریهٔ خود انتخاب کرده بود این بود که تقی زاده عقیده داشت که درفش کاویانی باید به جای نشان شیر و خورشید نشان ملی ایرانیان باشد؛ زیرا عقیده داشت که قدمت درفش کاویانی برخلاف شیر و خورشید به پیش از اسلام می رسد.
چاپ و نشر کاوه به دو دورهٔ اول و دوم تقسیم می گردد. دورهٔ اول چاپ مجله از ۱۸ ربیع الاول ۱۳۳۴ ه‍. ق / ۲۴ ژانویهٔ ۱۹۱۶ آغاز شد و تا شمارهٔ ۱۵، مورخ ۱۸ ذی القعدهٔ ۱۳۳۷ ه‍. ق / ۱۵ اوت ۱۹۱۹ طول کشید. این دوره مقارن بود با جنگ جهانی اول. در این مدت، کاوه یک نشریهٔ سیاسی بود که بیشتر محتوای آن طرفداری از آلمان و متحدانش ( عثمانی، اتریش و مجارستان ) بود. در دورهٔ جدید که از سال ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۰ ه‍. ق، به طور منظم هر ماه یک شماره منتشر می شد، و با خاتمهٔ جنگ جهانی، کاوه دیدگاه سیاسی خود را رها کرده و محتوایی ادبی - فرهنگی به خود گرفت. در این دوره مقالاتی راجع به ادبیات و تاریخ ایران باستان درج می کرد.
هزینه ویرایش و چاپ دوره اول این مجله پیوسته به عهده دولت آلمان بود و این امر هویت یارانه سیاسی/فرهنگی داشت.
از جمله نویسندگان این مجله می توان به کسانی چون محمد قزوینی، محمدعلی جمال زاده ( با نام مستعار شاهرخ ) ، حسین کاظم زاده ایرانشهر، رضا تربیت، اسماعیل امیرخیزی و ابوالحسن حکیمی اشاره کرد.

کاوهکاوه
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/کاوه_(مجله)
یعنی مادر کشور هستم که در از هرفرهنگ وسنتی های برخودار هستیم مااز محصول شما راضی هستیم تشکر
کاوه یعنی بزرگ دادخواه راستین راستگو
کاو در زبان فاخر لکی به معنی بور و کبود است
و کاوه به مردی که موهایی بور و چشمانی آبی دارد گفته می شود . زنده باد قوم بزرگ لک
تئوری ام راهگشاست در روشنسازی بیشتر ماهیت شخص مَن، کاوه، لینک زیر:
منابع• https://www.researchgate.net/publication/342961300_Anarshism_New_Pure_Communism
در زبان مازندران کاوه یعنی ذرت
در گویش کابلی، کاوه همچنان به یک ابزاری گفته میشود که در جوشکاری ( لحیمکاری ) از آن کار گرفته میشود و با نیروی کهربایی ( برق ) ویا گازی کار میکند
soldering iron/fer � souder
در جمله ( استفاده یک کاوه برای آشکارسازی الکترون ) کاوه چه معنی ای میده؟
کاوه من ، ، یعنی پسری از تبار کورش ، یعنی تعلیم تربییت دادن پسری که بتواند بزودی زود همچون کاوه اهنگر ، ریشه ظلم وفساد راریشه کن کرده، به امید پروردگار یکتا ، اهورمزدا ، ایران زمین ،
کاوه:کاوه در زبان پهلوی می بایست در ریخت کاوگ kāwag به کار می رفته است . این نام ، به گمان بسیار ، با " کَوِی " یا " کی " در پیوند است . کاوه در اوستا نیامده است . یوستی ریخت اوستایی آن را کاوَیکه kāv ( ā ) yaka گمان زده است .
...
[مشاهده متن کامل]

( ( خروشید و زد دست بر سر ز شاه
که شاها منم کاوهٔ دادخواه ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 302. )

کاوه ینی اسم من که خوشحالم از این مهبت که اسمم ایرانی است و تو خاک خودم ارزشی برای خودم میدونم حس ایرانی بودن و افتخار برام داره.
کاوه ینی اسم من :
کاوه ینی شهامت انجام دادن کارهای ⬇️
کاوه ینی ایستادگی با ظلم و زور ستم.
کاوه ینی اگاهی از کاری و انجام ان.
کاوه ینی صفت قهرمانان در افسانه ها و تاریخ.
تا الان کسی با فامیلی صدام نکردن هرگز، خوشحالی ینی اسمم کاوه است. 🙏

پرچم ساسانیان همون درفش کاویانی هست که چون ساسانیان از استان کرمانشاه بودند و کرد هستند خودشون رو از خون کاوه آهنگر می دونستن پرچمشون با درفش کاویانی یکی بود
بله درسته
فردوسی در داستان قیام کاوه آهنگر علیه ضحاک ماردوش در شاهنامه به کُردها چنین اشاره می کند:
هنگامی که ضحاک ماردوش برای آرام کردن مارهای روی دوشهایش به پیروی از اهریمن دستور داد تا هر روز دو جوان ایرانی را بکشند و مغزسرهایشان را طعمه مارها کنند، در این هنگام دو آشپز ایرانی به نام های ارمایل و گرمایل به زیرکی خود را به دربار رساندند و در آشپزخانه ضحاک مشغول کار شدند.
...
[مشاهده متن کامل]

این دو نفر هر روز یکی از دو جوان را که رشید تر از دیگری بود رها می کردند و مغز سر دومی را با مغز سر گوسفندی می آمیختند و طعمه مارها می کردند. تا دست کم یکی از دو نفر را نجات داده باشند. جوان رشید رهایی یافته به کوه ها پناه می برد و در آن جا چوپانی پیشه می کرد و پنهانی روزگار می گذرانید.
فردوسی سپس می گوید:
خورشگر بدیشان بزی چند و میش سپردی و صحرا نهادند پیش
کنون کُرد از آن تخمه دارد نژاد که ز آباد ناید به دل برش یاد
یعنی از افزایش نسل این جوانان نژاده و رشید، جمعیت �کُرد� پدید آمد. [۴۹][۵۰][۵۱]
فردوسی از زبان کاوه آهنگر هنگام قیامش ضد ضحاک می گوید:
بپویید کاین مهتر آهرمنست جهان آفرین را به دل دشمن است
همی رفت پیش اندرون مرد گُرد ( زبانشناسان به کُرد تعبیر کرده اند و البته پهلوان ) جهانی برو انجمن شد نه خرد
که این اوج حضور کُردها در شاهنامه فردوسی است که در داستان کاوه آهنگر و ضحاک است که بعد از قیام کاوه آهنگر و پیروزی در برابر ضحاک؛ فردوسی نژاد �کُرد� را از کاوه آهنگر می داند که عمده این نژاد ساکن کوهستان های غرب ایران شدند و با ازدیاد جمعیتشان متحد شدند و ضحاک را سرنگون کردند.
دلیل این موضوع بر یقین است. در گذشته اهورایی ایران زمین حوادثی چون حمله بربرها و اقوام مهاجم همچنین گرمای بیش از اندازه سبب می شد گروهی از آریایی ها به کوهستان ها پناه ببرند؛ و معمولاً برای تأمین مایحتاج روزانه دست به شکار و دامداری می زدند. بعد از گذشت چندی لقب کورتی ( کُردی ) یعنی مردمان کوهستان برآن ها گذارده شد و این اولین شکل گیری نژادی در ایران است که مربوط به هزاره سوم قبل از میلاد و حکومت بزرگ کوتی ها در ایران می شود که سرزمین آن ها کوتیوم یا در زبان آشوری گوتیوم نامیده شد. واژه کُرد یا گُرد شکل گرفت. بعدها همین گوتیوم تبدیل به کشور ماد شد که اولین حکومت بزرگ کُردان شکل گرفت.

کاوه
نوع :پسر
ریشه : کردی
معنی : یکی از با اصالت ترین اسم های قدیمی زیبا . یکی از شخصیت های شاهنامه فردوسی
کاوه
معنی کاوه: یکی از خاندانهای مشهور پهلوانی دوره اساطیری ایران . به معنی پادشاه.
کاوه : /kāve/ کاوه : ( = گاودرفش ) ، 1 - عَلَم و رایَت گاو؛ 2 - ( اَعلام ) نام شخصیتِ اساطیری شاهنامه و آهنگری ایرانی که روزبانان ضحاک هفده پسر او را کشته و قصد داشتند آخرین فرزند او را نیز قربانی ماران دوش ضحاک سازند، کاوه دادخواهان به مجلس ضحاک در آمد و خروشید او با قیام خود مردم را گرد آورد تا به نزد فریدون رفتند و او را به شاهی برگزیدند.
...
[مشاهده متن کامل]

نام ‘کاوه’ به معنای �زبردست، آگاه، رهبر� است و از ریشۀ هندواروپایی زیر بر جای مانده که معنای آن �دریافتن، پی بردن، حس کردن؛ نگاه کردن� بوده است:
* ( s ) kewh₁ -
از این ریشۀ هندواروپایی در زبان های دیگر واژه های زیر بر جای مانده:
...
[مشاهده متن کامل]

در انگلیسی hear �شنیدن�
در آلمانی h�ren �شنیدن�
در انگلیسی show �نمایش دادن؛ دیده شدن�
در آلمانی schauen �نگریستن�
درلاتینی caveō �مراقب بودن�
در اوستایی - kavi �زبردست، آگاه، رهبر ( نام کسان و لقب شاهزادگان برخی قوم های ایران باستان بوده ) �
در سنسکریت - kavi �دانا، آگاه�
در یونانی kȗdos �نام آور، پرآوازه�
در اسلاوی کهن کلیسایی ču �حس کرد، پی برد�
در اسلاوی کهن کلیسایی čudo �معجزه، چیز چشم گیر و شگفت�
جزء ‘کی’ در نام هایی مانند ‘کیخسرو’ و ‘کیکاووس’ و نیز نام های ‘کاووس’ و ‘قباد ( = کَواد ) ’ هم از همین ریشه هستند.

مقبره کاوه آهنگر در دهستان کاوه شهر
چادگان اصفهان
این دهستان محل سکونت ایل لر بختیاری

به معنی پادشاه. . . از اسامی قدیمی ایرانی. .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢١)