کاوش

/kAvoS/

    dig
    excavation
    probe
    research
    rummage
    digging
    deep search

فارسی به انگلیسی

کاوش باستان شناسی
dig

کاوش کردن
burrow, dig, explore, root, to investigate

کاوش کردن با پشتکار
ferret

کاوش کردن با کشیدن تور در ته دریا
drag

کاوش کردن با کشیدن قلاب در ته دریا
drag

کاوش کردن زخم و حفره با میله
probe

مترادف ها

analysis (اسم)
تحلیل، تجزیه، آزمایش، انالیز، کاوش، جداگری، فرگشایی، استقراء، شی تجزیه شده، مشتق و تابع اولیه

search (اسم)
کاوش، طلب، بازرسی، تکاپو، سراغ، جستجو، تجسس

probing (اسم)
کاوش، تفحص

probe (اسم)
کاوش، میله، تحقیق، رسیدگی، مسبار، جستجو، کاوشگر، میله استحکام، اکتشاف جدید، سنبه جراحی

excavation (اسم)
کاوش، حفاری، نبش، خاک برداری

research (اسم)
کاوش، تحقیق، تفحص، جستجو، تجسس، پژوهش، تتبع

rummage (اسم)
اشفتگی، کاوش، اغتشاش، تحقیق، جستجو، بازرسی کشتی

penetration (اسم)
فراست، زیرکی، کاوش، نفوذ، سرایت، نفوذ کاوش، حلول، کیاست

dig (اسم)
کنایه، کاوش، حفاری، حفر

ferret (اسم)
کاوش، موش خرما، ادم کنجکاو، خز

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه های هندواروپایی زبان فارسی
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کاوشکاوشکاوشکاوش
سلام کاوش کردن به معنی جستجوکردنه
آره درسته کاوش کردن به معنی جستجوکردن
کارواژه یِ {کافتَن} با بُنِ کنونیِ {کاو/کاف} را داریم به چَمِ {شکافتن} که واژگانِ {کاوش، کندوکاو} برگرفته از همین هستند.
در این باره دگرگونی یِ آواییِ {ف/و} رخ داده است.
بِدرود!
جستجو
درست آن کاوِش میباشد ، از بن حال فعل کافتن که کاو - باشد پسوند اِش؛ به سان:
گفتن ، گوی - > گویش
رفتن ، رَو - > روش
خوردن ، خور - > خورش
دیدن ، بین - > بینش
کافتن ، کاو - > کاوش
و …
کاوش صحیح است یا کاووش ؟
یا هر دو ؟
( در باستان شناسی ) جست وجو و حفاری برای کشف آثار باستانی
تکاپو
استیضاح

بپرس